نماز، عامل بازدارنده از گناهان
ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر... .
«همانا نماز، انسان را از زشتی ها و گناهان باز می دارد».
شرح کوتاه:
در این آیه به مهمترین فلسفه و آثار نماز که بازدارندگی آن از زشتی ها و گناهان باشد، تصریح شده است.
یعنی: نماز پرونده ی روح، و پاک کننده ی آن از زشتی ها و ناپاکی ها است، نماز در روح انسان، اراده قوی، و نیروی خدا ترسی می آفریند، و انسان را عبد و بنده ی تسلیم حق می کند و در پرتو چنین اراده و نیرو و عبودیت، انسان از زشتی ها و گناهان دور می گردد.
«فحشاء» یعنی گناهان بزرگ پنهانی، و «منکر» یعنی گناهان بزرگ آشکار، و بعضی گویند: فحشاء گناهانی است که بر اثر غلبه ی قوای شهویه دامنگیر انسان می شود، ولی منکر، یعنی گناهانی که بر اثر غلبه ی قوه ی غضبیه، صورت می گیرد.
منظور از «نهی نماز» هم نهی تشریعی است یعنی صحت و کمال نماز مشروط به ترک گناهان است، و هم نهی تکوینی، یعنی نماز ذاتاً اثر بازدارندگی از گناهان دارد ،
دارد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
لا صلوة لمن لم یطع الصلوة، و طاعة الصلوة ان ینتهی عن الفحشاء و المنکر.
«کسی که اطاعت از فرمان نماز نکند، نماز او نماز نیست، طاعت نماز آن است که به نهی آن از زشتی ها و گناه، عمل کند».(1)
این فلسفه ی نماز در حدّی است که طبق بعضی از روایات، محک و وسیله ی سنجش قبولی نماز قرار گرفته، آنجا که امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
من احب ان یعلم اقبلت صلوته ام لم تقبل؟ فلینظر: هل منعت صلوته عن الفحشاء و المنکر؟ فبقدر ما منعته قلبت منه.
«کسی که دوست دارد بداند که نمازش در پیشگاه خدا قبول شده یانه؟ باید بنگرد که آیا نمازش او را از زشتی ها و گناه بازداشته است؟ به همان مقدار که بازداشته، نمازش قبول شده است».(2)
یعنی اگر نمازش او را هیچگونه از زشتی ها و منکرات، باز نداشته، قطعاً بداند که مقبول درگاه الهی نشده است.
در اینجا درباره ی پاک سازی نماز به داستان های زیر توجه کنید:
1- عصر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، یکی از جوانان انصار با اینکه مسلمان شده بود و در نماز رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)شرکت می کرد، به بعضی از گناهان گرفتار بود، به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) خبر دادند که فلان جوان مسلمان، گناه کار است و به گناه خود ادامه می دهد.
آن حضرت فرمود:
ان صلاته تنهاه یوماً.
«همانا نماز او، روزی او را از گناهان باز می دارد».
و نیز نقل شده: «شخصی به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)عرض کرد: «فلان کس در روز نماز می خواند و در شب دزدی می کند»، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) همان جواب بالا را داد.(3)
2- امام صادق(علیه السلام) فرمود: هنگامی که حضرت آدم(علیه السلام) از بهشت رانده شد، به زمین آمد، سراسر بدنش را رنگ سیاهی فراگرفته بود، در مقام دعا و مناجات، با گریه و زاری عرض کرد: «خدایا! این سیاهی را از من دور ساز».
جبرئیل نزد آدم (علیه السلام)آمد و گفت: چرا گریه می کنی؟
آدم گفت: به خاطر این رنگ سیاه زشتی که در بدنم هست.
جبرئیل از جانب خدا، به او گفت: «اول وقت نماز، برخیز و نماز بخوان».
آدم برخاست و نماز خواند، سر و صورتش سفید شد، ولی آن سیاهی از گردن به پایین باقی ماند.
هنگامی که اول وقت نماز دومی فرا رسید، باز جبرئیل نزد آدم آمد و گفت: برخیز و نماز بخوان.
آدم، برخاست و نماز خواند، و آن سیاهی تا ناف او، از بین رفت، تا اینکه اول وقت نماز سوم فرا رسید، جبرئیل نزد آدم آمد و گفت: «وقت نماز فرا رسیده، برخیز نماز بخوان».
آدم برخاست و نماز خواند، آن سیاهی تا زانوهایش فرود آمد و از زانو به بالا سفید شد.
هنگامی که وقت نماز چهارم فرا رسید، جبرئیل نزد آدم و گفت: «برخیز و نماز بخوان»، او برخاست و نماز خواند، و آن سیاهی تا پاهای آدم فرود آمد، ولی در پاهایش باقی ماند.
سرانجام وقت نماز پنجم فرا رسید، جبرئیل نزد او آمد و گفت: برخیز نماز بخوان، او برخاست و نماز خواند، همه ی سیاهی بدن او به طور کلی برطرف گردید.
آدم به حمد و شکر خدا پرداخت، جبرئیل به او گفت:
«هر گاه فرزندان تو نمازهای پنجگانه را (به درستی) بجا آورند، از گناهان و آلودگی پاک می شوند، چنانکه این سیاهی از بدن تو پاک شد».(4)
3- عصر رسول خدا(صلی الله علیه و اله) بود، یکی از بانوان مسلمان روزها روزه می گرفت، و شبها با نماز و سایر عبادات به سر می آورد، ولی بداخلاق بود و با نیش زبانش همسایگان را می آزرد.
شخصی به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و اله) آمد و از آن بانو تعریف کرد که با نماز و روزه، سر و کار دارد، ولی یک عیب دارد و ان اینکه بداخلاق است، و با نیش زبانش، همسایگان را می آزارد.
پیامبر(صلی الله علیه و اله) فرمود:
لاخیرفیها، هی من اهل النار.
«در چنین زنی خیری نیست، او اهل دوزخ است».(5)
یعنی با اینکه او بر گناه خود ادامه می دهد، نماز و عبادات او، بی خاصیت و بی خیر است.
برچسب ها : نماز , نماز عامل باز دارنده ی گناهان , باز دارنه ی گناه ,