نماز از دیدگاه قرآن

 

در دو آیه از قرآن، نماز خواندن با کسالت از ویژگی‏های منافقان شمرده شده است: «و إذا قاموا إلی الصّلوة قاموا کسالی...؛ و هنگامی که به نماز می‏ایستند از روی کسالت می‏ایستند...».«... و لا یأتون الصّلوة الاّ و هم کسالی...؛ و نماز به جا نمی‏آورند جز با کسالت.»و ویژگی چنین نمازی جز نماز بی‏کیفیت که به همه چیز جز نماز شبیه است، نیست.

نماز در تمام ادیان الهی به عنوان برترین آیین عبادی و رکن معنویّت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است. درخواست حضرت ابراهیم(ع) چنین بوده است که: «ربّ اجعلنی مقیم الصلوة و من ذریّتی...؛1 پروردگارا، من و ذریّه‏ام را برپا دارنده نماز قرار ده». به حضرت موسی(ع) در کوه طور خطاب شد: «انّنی انا الله لا اله الاّ أنا فاعبدنی و اقم الصّلوة لذکری؛همانا من الله هستم، معبودی جز من نیست مرا پرستش کن و نماز را برای یاد من برپا دار».

حضرت عیسی(ع) می‏گوید: «... و اوصانی بالصّلوة والزّکاة ما دمت حیّا؛3... و مرا توصیه به نماز و زکات مادام که زنده‏ام کرده است».

و در چند جای قرآن سخن از میثاق بنی‏اسرائیل است که بخشی از موادّ آن اقامه نماز است.4

در آیین مقدّس اسلام نیز «نماز» جایگاه ویژه‏ای دارد و در قرآن کریم بر آن تأکید فراوان شده است.

 

در این کتاب الهی وظایفی برای مسلمانان، در مقابل نماز مقرر شده است. این وظایف عبارتند از:

1ـ برپایی نماز.

 

در آیات زیادی برپایی نماز در کنار «ایتاء زکوة»؛ پرداختن زکات آمده است.

تکیه بر این دو رکن، در حقیقت برای بیان این واقعیّت است که مسلمان شایسته، هم در پیوند با خداوند باید ارتباط عاشقانه و صمیمی داشته باشد و هم در رابطه با مردم بی‏تفاوت نبوده و وظایف واجب و مستحب مالی خود را انجام داده، به فکر محرومان جامعه باشد. عالی‏ترین شکل ارتباط عاشقانه با خداوند نماز است و بهترین شیوه ارتباط با مردم حلّ مشکلات مادّی آنهاست که با ادای وظایف مالی، از سوی مسلمانان این مهم برآورده می‏شود.5 در قرآن کریم «اقامه نماز» و «ایتاء زکوة» به عنوان محک ایمان، تقوی، اخلاص و...شمرده شده6 و این دو در حقیقت اوّلین گام وفاداری به دین معرّفی شده‏اند. قرآن کریم درباره برخورد با مشرکین می‏فرماید: «فان تابوا و اقاموا الصلاة و آتوا الزّکوة فخلّوا سبیلهم؛7 هرگاه توبه کنند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند، آنها را رها ساخته و مزاحمشان نشوید... .» در آیه دیگری آمده است «فان تابوا و اقاموا الصّلوة و آتوا الزکوة فاخوانکم فی الدّین؛8 پس اگر توبه کردند و نماز را برپا داشته و زکات را بپردازند پس برادران دینی شما هستند...».

 

معنای اقامه نماز چیست؟

 

به نظر می‏رسد با توجّه به ریشه لغوی اقامه، که از قیام ـ در مقابل قعود است ـ اقامه نماز را به معنای برپایی آن بگیریم در مقابل آن زمین ماندن و زمین گیر شدن و بی‏اعتنایی به آن است و این معنا دارای مصادیقی است:

الف ـ گزاردن درستِ نماز با حدود و شرایط آن؛

ب ـ به جای آوردن نماز به نحو کامل و احسن؛

ج ـ تداوم در برپایی نماز؛

د ـ تلاش برای مطرح کردن و گسترش نماز در جامعه.

راغب در مفردات گوید:

«و لم یأمر تعالی بالصّلوة حیثما امر و لا مدح به حینما مدح الاّ بلفظ الاقامة تنبیها انّ المقصود منها توفیة شرائطها لا الاتیان بهیئاتها...؛9 در تمام مواردی که خداوند به نماز امر یا مدح به آن کرده است واژه اقامه نماز آمده است تا به این معنا توجّه داده شود که مقصود از نماز، گزاردن نماز واجد شرایط است نه تنها به جای آوردن هیأت نماز (بدون روح)».

 

در قرآن کریم، اقامه نماز با ویژگی‏های ذیل مطلوب است:

الف ـ برپا داشتن نماز، با نشاط و شادابی

 

در دو آیه از قرآن، نماز خواندن با کسالت از ویژگی‏های منافقان شمرده شده است: «و إذا قاموا إلی الصّلوة قاموا کسالی...؛10 و هنگامی که به نماز می‏ایستند از روی کسالت می‏ایستند...».

«... و لا یأتون الصّلوة الاّ و هم کسالی...؛11 و نماز به جا نمی‏آورند جز با کسالت.»

و ویژگی چنین نمازی جز نماز بی‏کیفیت که به همه چیز جز نماز شبیه است، نیست. در روایتی از حضرت امام سجّاد(ع) می‏خوانیم:

«انّ المنافق ینهی و لاینتهی و یأمر بما لایأتی و إذا قام إلی الصّلوة اعترض؛ همانا منافق (از کار زشت) نهی می‏کند، ولی خود از آن کار دست نمی‏کشد و فرمان می‏دهد (به خوبی) ولی خود انجام نمی‏دهد و چون به نماز بایستد اعتراض می‏کند». راوی می‏گوید: پرسیدم: «ما الإعتراض؛ اعتراض چیست»؟ حضرت فرمود: «الالتفات و اذا رکع ربض؛ رو به راست و چپ گردانیدن و چون رکوع کند خود را مانند گوسفند به زمین اندازد (یعنی بعد از رکوع نایستد و به همان حال به سجده رود.»12

 

ب ـ اهتمام به نماز و وقت فضیلت آن

 

قرآن کریم می‏فرماید: «فویل للمصلّین الّذین هُم عن صلوتهم ساهون؛13 پس وای بر نمازگزارانی که از آن غافلند.»

«ساهون» آنانند که از اصل نماز غافلند، توجّهی به آن ندارند، گاه آن را نمی‏خوانند، گاه در آخر وقت می‏خوانند. قرآن کریم می‏گوید این مسأله در ضعف اعتقاد دینی او ریشه دارد. گفتنی است که «سهو» و «اشتباه» در نماز مورد نظر آیه نیست، زیرا اگر چنین بود، می‏فرمود: «فی صلوتهم» در نمازشان نه «عن‏صلوتهم» از نمازشان. یونس بن عمّار از حضرت امام صادق(ع) پرسید: مقصود از سهو همان وسوسه شیطان است؟ حضرت فرمود: «لاکل احد یصیبه هذا ولکن ان یغفلها و یدع ان یصلّی فی اوّل وقتها؛14 نه هر کس مبتلا به وسوسه می‏شود بلکه مقصود آن است که از اصل نماز غفلت کند و در اوّل وقت نخواند.» امام صادق(ع) در روایتی فرمود: «تأخیر الصلوة عن اوّل وقتها لغیر عذر؛15 مقصود از سهو بدون عذر نماز را از اوّل وقت تأخیر انداختن است».

در روایتی از حضرت امام علی(ع) می‏خوانیم:

«لیس عملٌ احبّ الی الله عزّوجلّ من الصّلوة فلایشغلنّکم عن أوقاتها شی‏ءٌ من امور الدّنیا فانّ الله عزّوجلّ ذمّ اقواما فقال الّذین هم عن صلاتهم ساهون یعنی انهم غافلون استهانوا باوقاتها؛16 هیچ کاری نزد خداوند محبوت‏تر از نماز نیست، پس نباید در وقت نماز هیچ یک از امور دنیا شما را مشغول از نماز سازد که خداوند گروهی را که از نماز سهو می‏کنند نکوهش کرده است و مقصود این است که اینها غفلت از نماز داشته، حریم وقت نماز را نگه نمی‏دارند».

علاوه بر توجه به اصل نماز باید در نماز نیز انسان به این نکته توجّه داشته باشد که در مقابل حضرت حقّ ایستاده با او سخن می‏گوید، باید تمام وجود خویش را به این میهمانی ببرد تا شیطان جرأت زمینه‏سازی برای خروج از این میهمانی را فراهم نسازد.

«یا ایّها الّذین آمنوا لاتقربوا الصّلوة و انتم سکاری حتّی تعلموا ما تقولون...؛17 ای کسانی که ایمان آورده‏اید، در حالی که مست هستید به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه می‏گویید...».

ظاهر آیه روشن است و نیاز به توضیح ندارد که مقصود، نهی از نماز در حال مستی است لکن از تعلیل «حتی تعلموا ما تقولون» می‏توان این معنا را برداشت کرد: نماز مطلوب آن است که انسان با عنایت و توجّه نماز بخواند، بداند که چه می‏گوید و با که سخن می‏گوید. مؤیّد این برداشت روایت امام باقر(ع) است که فرمود: در حالتی که کسل هستید یا چرت آلود یا سنگین، مشغول نماز نشوید، زیرا خداوند مؤمنان را از نماز خواندن در حال مستی نهی کرده است.18

 

ج ـ نماز با خشوع

 

از مصادیق اقامه نماز به جای آوردن نماز با خشوع آن است.

«قد افلح المؤمنون الّذین هم فی صلاتهم خاشعون؛19 به تحقیق مؤمنان رستگار شدند آنها که در نمازشان خشوع دارند».

خشوع به معنای تواضع و ادب جسمی و روحی است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمّی در انسان پیدا می‏شود و آثارش در بدن ظاهر می‏گردد. فیومی گوید: «خشع خشوعا اذا خضع و خشع فی صلاته و دعائه اقبل بقلبه علی ذلک و هو مأخوذ من خشعت الارض اذا سکنت و اطمأنّت؛20 خشوع به معنای تواضع است و خشوع در نماز و دعا به معنای اقبال قلبی بر آن است و این واژه برگرفته از سکون و اطمئنان است، آن چنان که برای سکون زمین واژه خشوع به کار رفته و می‏گویند: «خشعت الارض». خشوع در نماز؛ یعنی جسم و روح را در نماز به دیدار خداوند بردن و انقطاع از غیر او آن چنان که برگزیدگان خداوند پیامبر و آل ـ علیهم السلام ـ چنین بودند. اولین فرودگاه این خشوع روح است که بر جسم نیز اثر می‏گذارد؛ یعنی آن کس که در نماز خشوع دارد در حال نماز اعضا و جوارح او نیز آرام بوده، پیوسته بازی با ریش و صورت ندارد! در حدیثی می‏خوانیم که پیامبر(ص) مردی را دید که در حال نماز با ریش خود بازی می‏کند فرمود: «اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه؛21 اگر او در قلبش خشوع بود، اعضای بدنش نیز خاشع می‏شد».

 

د ـ دوام در نماز

 

از مصادیق اقامه نماز «دوام نماز» است.

در سوره معارج پس از آن که خداوند برخی صفات ناشایست انسان‏ها را مورد تذکّر قرار می‏دهد، اوصاف شایسته آنها را هم ذکر می‏کند که از جمله آن: «الاّ المصلّین الّذین هم علی صلاتهم دائمون؛22 مگر نمازگزارانی که بر نماز خود تداوم دارند». ظاهر آیه دوام است؛ یعنی هم به وقت نماز می‏خوانند و هم همیشه نماز می‏خوانند، این گونه نیست که نماز خواندن آنها مقطعی باشد و چنین نمازی است که اگر جزو برنامه زندگی شد و با حدود آن به جای آورده شد انسان را از فحشا و منکر باز می‏دارد. و اصولاً برنامه‏های تربیتی جز با تداوم کارآیی لازم را ندارند، لذا در حدیثی از پیغمبر اکرم(ص) می‏خوانیم: «انّ احبّ الأعمال الی اللّه مادام و ان قلّ؛23 محبوب‏ترین اعمال نزد خداوند کاری است که انسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند کم باشد». هـ ـ گسترش و مطرح کردن نماز در جامعه

بدون تردید از مصادیق «اقامه نماز» گسترش و مطرح کردن نماز در جامعه است (نه تنها مصداق). پیش از این، مصادیق اقامه نماز در بُعد فردی مورد توجه قرار گرفت و اینک آن را از بُعد اجتماعی مورد بررسی قرار می‏دهیم.

قرآن کریم می‏فرماید از ویژگی‏های یاران خداوند آن است که: «الّذین ان مکنّاهم فی الأرض اقاموا الصّلوة و آتوا الزّکاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و للّه عاقبة الأمور؛24 آنها کسانی هستند که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا می‏دارند و زکات را ادا می‏کنند و امر به معروف و نهی از منکر می‏نمایند».

از این آیه شریفه به قرینه واژه تمکین (که به معنای فراهم ساختن وسائل و ابزار کار است؛ اعم از آلات و ادوات لازم یا علم و آگاهی کافی و توان و نیروی جسمی) می‏توان استفاده کرد که مردان خدا از قدرت خود در جهت اقامه نماز استفاده می‏کنند، علاوه بر آن که خود اهل اقامه نمازاند، بر مطرح کردن آن در جامعه تلاش می‏کنند.

با مصادیق پنج‏گانه فوق می‏توان معنای وسیع «اقامه نماز» را در قرآن دریافت. بحث پیرامون اولین وظیفه در قبال نماز؛ یعنی «اقامه نماز» را با کلامی از شهید علاّمه آیة الله مطهّری به پایان می‏برم:

«به پا داشتن نماز آن است که حق نماز ادا شود؛ یعنی نماز به صورت یک پیکر بی‏روح انجام نگردد، بلکه نمازی باشد که واقعا بنده را متوجه خالق و آفریننده خویش سازد و این است معنی ذکرالله که در آیه شریفه 14 سوره طه بدان اشاره شده:«اقم‏الصلوة لذکری» یاد خدا بودن مساوی است با فراموش کردن غیر خدا؛ اگر انسان ولو مدت کوتاهی با خداوند در راز و نیاز باشد و از او استمداد جوید و او را ثنا گوید، او را به الله بودن، ربّ بودن، رحمان بودن، رحیم بودن، احد بودن، صمد بودن، لم یلد و لم یولد و لم‏یکن له کفوا احد بودن توصیف کند، عالی‏ترین تأثیرها در نفس او گذاشته می‏شود و روح انسان آن چنان ساخته می‏شود که مذهب اسلام می‏خواهد و بدون چنین برنامه‏ای امکان‏پذیر نیست».25

 

2 ـ پاسداشت حریم نماز

 

دیگر وظیفه مؤمنان در قبال نماز پاسداشت حریم نماز است؛ نیکوداشت نماز جایگاه ویژه‏ای در زندگی برای آن قائل بودن، به جای آوردن آن با آداب واجب و مستحب از مصادیق آن است. نگهداریِ حریم نماز نقطه مقابل استخفاف است؛ یعنی سبک شمردن نماز و شأن و منزلتی برای آن ندیدن! که امام صادق(ع) فرمود: «اِنّ شفاعتنا لن‏تنال مستخفّا بالصلوة».26 که ترجمه آن این دو بیت است:

تا شیعه او به لوح دل بنگارد گویم ز امام صادق این طرفه حدیث هر کس که نماز را سبک بشمارد فرمود که بر شفاعت ما نرسد قرآن کریم از این «حریم نگهداری»، تعبیر به حفظ کرده است:

«حافظوا علی الصّلوات والصّلوة الوسطی...؛ 27

در انجام همه نمازها و نماز وسطی کوشا و مراقب باشید». در این آیه بر مراقبت همه نمازها، به ویژه نماز وسطی تأکید شده است. این که «صلوة‏وسطی» کدام است؟ اقوال گوناگونی بین مفسّران هست،28 نماز ظهر، نماز عصر، نماز مغرب، نماز عشا، نماز صبح، نماز جمعه، نماز شب، نماز وتر و... اینها برخی از اقوالی است که در مصداق «صلوة وسطی» گفته شده است، ولی با توجّه به شأن نزول آیه بعید نیست که مقصود از آن نماز ظهر باشد. در شأن نزول آیه آمده است: جمعی از منافقان به بهانه گرمی هوا در نماز جماعت ظهر شرکت نمی‏کردند و این سبب شده بود که از جمعیّت نماز جماعت پیامبر(ص) کاسته شود تا جایی که گاه پشت سر پیامبر یک صف یا دو صف بیشتر نبود. آیه شریفه تذکّر به مؤمنان است که حریم نماز را نگهدارید و با ترک جماعت حریم این عبادت بزرگ را نشکنید.29

در سه آیه از قرآن نیز «محافظت بر نماز» از ویژگی‏های مؤمنان شمرده شده است:

«والّذین هم علی صلواتهم یحافظون؛30 مؤمنان کسانی‏اند که بر نمازهای خویش مراقب‏اند».

راغب در معنای حفظ گوید: «ثمّ یستعمل فی کلّ تفقّد و تعهّد و رعایة...».31

این واژه در مورد تفقّد، پیمان داری و مراقبت به کار می‏رود.

 

3ـ کمک گرفتن از نماز

 

انسان در زندگی مادّی بدون تردید در تنگنا قرار می‏گیرد، امکانات و توان انسان محدود است و مشکلات بسیار، بدون پشتوانه نمی‏توان زندگی کرد. آنان که مادّی می‏اندیشند، فقط به پشتوانه‏های مادّی فکر می‏کنند، ولی آنان که الهی فکر می‏کنند پیوسته با پشتوانه‏های معنوی خود را از بن بست می‏رهانند. از این دست پشتوانه‏ها نماز است. نماز، جلوه برجسته یاد خداست و «دل آرام گیرد ز یاد خدای «الا بذکر الله تطمئنّ القلوب».32

«واستعینوا بالصّبر والصّلوة و انّها لکبیرة الاّ علی الخاشعین؛33 از صبر و نماز یاری جویید (و با استقامت و کنترل هوس‏های درونی و توجّه به پروردگار نیرو بگیرید) و این کار جز برای خاشعان سنگین است». بر این اساس است که در روایات فراوانی آمده است که وقتی پیامبر(ص) یا امام علی(ع) با مشکلی رو به رو می‏شدند به نماز روی می‏آوردند.34 امام صادق(ع) فرمود: مستند این کار همین آیه شریفه است.35

از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: چه مانعی دارد وقتی که با

غمی از غم‏های دنیا رو به رو می‏شوید وضو گرفته به مسجد بروید، دو رکعت نماز بخوانید و در نماز دعا کنید، زیرا خداوند دستور داده: «واستعینوا بالصّبر والصّلوة».36

و بی‏تردید استوارترین پشتوانه در زندگی همین است و بس، دیگر پشتوانه‏ها سست است و غیر قابل اعتماد:

«مثل الّذین اتّخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتّخذت بیتا و انّ اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون؛37

کسانی که غیر از خدا را اولیا خود برگزیدند، همچون عنکبوت‏اند که خانه‏ای برای خود انتخاب کرده و سست‏ترین خانه‏ها خانه عنکبوت است؛ اگر می‏دانستند!»

«هر حیوان و حشره‏ای برای خود خانه و لانه‏ای دارد امّا هیچ یک از این خانه‏ها به سستی خانه عنکبوت نیست. اصولاً خانه باید دیوار، سقف، و دری داشته باشد و صاحب آن را از حوادث حفظ کند، طعمه و غذا و نیازهای او را در خود نگه دارد، بعضی خانه‏ها سقف ندارند، اما لااقل دیواری دارند یا اگر دیوار ندارند سقف دارند، اما لانه عنکبوت که از تعدادی تارهای بسیار نازک ساخته شده نه دیواری دارد، نه سقفی، نه حیاطی و نه دری. اینها همه از یک سو.

از سوی دیگر مصالح آن به قدری سست و بی‏دوام است که در برابر هیچ حادثه‏ای مقاومت نمی‏کند، اگر نسیم ملایمی بوزد تار و پودش را درهم می‏ریزد. اگر چند قطره باران بر آن ببارد آن را متلاشی می‏کند. کمترین شعله آتش به آن برسد، نابودش می‏سازد، حتی اگر گرد و غبار بر آن بنشیند، پاره پاره می‏شود و از سقف خانه آویزان می‏گردد. معبودهای دروغین این گروه نه سودی دارد و نه زیانی نه مشکلی را حل می‏کند و نه در روز بیچارگی پناهگاه کسی هستند».38

آری فقط او پناه‏گاه است و بس!

 

4ـ امر به نماز

 

دیگر وظیفه در قبال نماز «امر» به آن است. امر به معروف از فرایض بزرگ مکتب ماست و برترین معروف‏ها نماز است. معروفی که اگر در جامعه آن گونه که دین خواسته مطرح باشد، ریشه بسیاری از منکرات خشکانده می‏شود از ویژگی‏های مردان خدا آن است که «امر» به نماز دارند. قرآن کریم در مورد حضرت اسماعیل صادق الوعد (که این غیر از اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم است39) می‏فرماید:

«... و کان یأمر اهله بالصّلوة والزّکوة...؛40 و این پیامبر پیوسته خاندان خود را امر به نماز و زکات می‏کرد...».

و در مورد دیگر خطاب به پیامبر(ص) می‏خوانیم:

«و أمر اهلک بالصّلوة واصطبر علیها...؛41 و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن شکیبا باش...».

در این دو آیه بر «امرِ» اهل به نماز تأکید ویژه است، چرا که اصلاح بنیان خانواده زیربنای سایر اصلاحات است. اگر خانواده‏ها، الهی شدند جامعه الهی خواهد شد. بر این اساس است که در دو آیه فوق سخن از امر کردن خانواده به نماز است و این در حقیقت راهی برجسته برای نجات خانواده از آتش است همان که در آیه شش سوره تحریم آمده است:

«یا ایّها الّذین آمنوا قوا أنفسکم و اهلیکم نارا وقودها النّاس والحجارة...؛ ای کسانی که ایمان آورده‏اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان‏ها و سنگ‏هاست نگه دارید».

از این آیه می‏توان رسالت سنگین پدر و مادر را در تربیت معنوی فرزندان استفاده کرد.

در روایتی از پیامبر گرامی اسلام می‏خوانیم:

«ألا کلّکم راع و کلّکم مسؤول عن رعیته فالأمیر علی النّاس راع و هو مسؤول عن رعیّته والرجل راع علی اهل بیته و هو مسؤول عنهم فالمرئة راعیة علی اهل بیت بعلها و ولده و هی مسؤولة عنهم الا فکلّکم راع و کلّکم مسؤول عن رعیته؛42 بدانید همه شما نگهبانید و همه در برابر کسانی که مأمور نگهبانی آنها هستید مسؤولید. امیر و رئیس حکومت اسلامی نگهبان مردم است و در برابر آنها مسؤول است مرد نگهبان خانواده خویش است و در مقابل آنها مسؤول، زن نیز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسؤول می‏باشد. بدانید همه شما نگهبانید و همه شما در برابر کسانی که مأمور نگهبانی آنها هستید مسؤولید».

اینها برخی از وظایفی بود که ما در قبال نماز ـ این امانت بزرگ الهی ـ داریم امید که امانت‏داری شایسته باشیم و در انجام وظایف خویش کوتاهی نکنیم.

 

پی نوشتها :

 

1 ) ابراهیم (14) آیه40.

2 ) طه (20) آیه14.

3 ) بقره (2) آیه 45.

4 ) از جمله بقره(2) آیه 83 و مائده(5) آیه 12 و... .

5 ) این برداشت در مواردی از تفسیر ارزشمند المیزان آمده است. از جمله ج9، ص328؛ ج15، ص127 و ج15، ص340، (چاپ بیروت).

6 ) بقره(2) آیه 3؛ انفال(8)، آیه 3؛ رعد(13) آیه22؛ لقمان(31) آیه3 و حج (22) آیه35 و... .

7 ) توبه (9) آیه5.

8 ) همان، آیه11.

9 ) المفردات فی غریب القرآن، ص418، (کتاب‏فروشی مرتضوی تهران).

10 ) نساء (4) آیه 142.

11 ) توبه (9) آیه 54.

12 ) اصول کافی، جلد دوّم، ص396 (باب ضعة النفاق والمنافق حدیث3).

13 ) ماعون (107) آیه 4 و 5.

14 ) مجمع البیان، ج10، ص548 و کنزالدقائق، ج15، ص498 (با تصحیح حاج آقا مجتبی عراقی).

15 ) تفسیر القمی، ج2، ص444 و کنز الدقائق، ج15، ص497.

16 ) الخصال، ج2، ص621. (حدیث اربعمأة) و کنزالدقائق، ج15، ص497.

17 ) نساء (4) آیه43.

18 ) علل الشرائع، ج2، ص47 و کنزالدقائق، ج2، ص446.

19 ) مؤمنین (23) آیه 2.

20 ) المصباح المنیر، ص170.

21 ) مجمع البیان، ج7، ص99؛ انوار التنزیل بیضاوی، ج3، ص159 و کنزالدقائق،، ج7، ص559.

22 ) معارج (70) آیه22.

23 ) اصول کافی، ج2، ص82، (چاپ آخوندی).

24 ) حج (22) آیه 41.

25 ) آشنایی با قرآن، سوره‏های حمد و بقره، ص67 و 68.

26 ) بحارالانوار، ج82، ص235.

27 ) بقره (2) آیه 238.

28 ) در تفسیر مجمع البیان شش قول، در تفسیر فخر رازی هفت قول، در تفسیر قرطبی ده قول، در تفسیر روح المعانی سیزده قول نقل شده است!!

29 ) تفسیر مجمع البیان، ج1 ـ 2، ص342.

36 ) تفسیر مجمع البیان، ج1 ـ 2، ص217.

30 ) انعام (6) آیه 92؛ معارج(70) آیه34 و مؤمنون(23) آیه9.

34 ) مجمع البیان، ج1 ـ 2، ص217.

37 ) عنکبوت ( 29) آیه 41.

3 ) مریم(19)، آیه31.

35 ) فروع کافی، ج3، ص480.

38 ) تفسیر نمونه، ج16، ص277 و 288.

32 ) رعد (13) آیه28.

31 ) المفردات فی غریب القرآن، ص124.

39 ) تفسیر البرهان، ج3، ص15.

42 ) مجموعه ورّام، ج1، ص6.

40 ) مریم (19) آیه 55.

41 ) طه (20) آیه 132.

 

معارف قرآن