چه کنم گناه نکنم؟
انسان خصوصیاتی دارد که اختصاص به جامعه امروز یا دیروز ندارد و بر اساس همین ویژگیهاست که در دورانهای مختلف، میتواند خود را در مسیر تکامل نگاه دارد؛ هر چند نمیتوان انکار کرد که هر زمانی برای خود ویژگیهایی دارد که آدمی را وادار میکند تا برای خودسازی، راه حلهای تازهای بیندیشند.
با توجه به این که امروزه عوامل فساد قویترند، آیا در جامعه کنونی میتوان به طور کامل گناه را ترک کرد؟
بگذارید پاسخ خود را با دو مقدمه زیر آغاز کنم:
? انسان خصوصیاتی دارد که اختصاص به جامعه امروز یا دیروز ندارد و بر اساس همین ویژگیهاست که در دورانهای مختلف، میتواند خود را در مسیر تکامل نگاه دارد؛ هر چند نمیتوان انکار کرد که هر زمانی برای خود ویژگیهایی دارد که آدمی را وادار میکند تا برای خودسازی، راه حلهای تازهای بیندیشند. در حدیثی آمده است که زمانی خواهد رسید که نگاهداری دین، همانند نگاه داشتن ذغال افروخته در دست میباشد.1
مهمترین راه حلی که به نظر میرسد، این است که همان راههای همیشگی دوری از گناه را که در ادامه میآید، با توجه و همت بیشتری انجام دهید؛ زیرا غرایز انسان که در اعمال او تأثیر می گذارند، همیشه ثابتند و بسیاری از تغییراتی که در زمانهای مختلف به وجود میآیند، تفاوت باطنی با سایر زمانها ندارند و راه مقابله با آنها یکی است.
? برای به وجود آمدن هر چیزی، مقدماتی لازم است که باید حتماً فراهم گردد. برای اشتیاق به اعمال خیر و تنفر از گناهان هم شرایطی لازم است که بدون فراهم ساختن آنها، ترک گناهان بسیار دشوار و انجام واجبات هم بسیار سخت خواهد شد.
? راههای دوری و انزجار از گناه
? توجه به رابطه انسان با خدا؛ در حدیثی از امیرالمؤمنینعلیه السلام آمده است که آدمی بنده احسان است؛2 یعنی وقتی از کسی خوبی ببیند، در برابر او متواضع میشود و سعی میکند که به نحوی خوبی او را جبران کند. حال اگر انسان توجه پیدا کند که هر نعمتی که در اختیار اوست، از خداست، در برابر خدا، احساس تواضع میکند و همین احساس، بندگی خدا را آسان کرده، به انسان انگیزه میدهد که به انجام فرامین الهی بپردازد.
? توجه به حکمت الهی؛ در حدیثی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله چنین آمده است: ای بندگان خدا! شما مثل مریض هستید و پروردگار جهانیان مانند طبیب و مصلحت مریض در آن است که طبیب میداند؛ نه در آن چه که بیمار میل دارد و خدا میداند و شما نمیدانید. وقتی که انسان به این حقیقت دست پیدا کند، میفهمد که اگر چیزی را خداوند متعال نهی کرده است، حتماً ضرری برای انسان دارد و اگر به چیزی امر کرده، حتماً یک مصلحت ضروری برای انسان دارد و در نتیجه، مخالفت با پروردگار، یعنی مخالفت با خویش و انجام فرامین الهی، یعنی حرکت در جهت کسب مصالح خود و در نتیجه، انسان میفهمد که گناه، به معنی ضرر زدن به خویش است و به این وسیله، انگیزه انسان برای انجام گناه، کمتر میشود.
? توجه به آثار و پیامدهای گناه؛ بسیاری از گناهان، آثاری دارند که این آثار، در ابتدا مخفی است؛ ولی مخفی بودن اثر، نشانه بیتأثیر بودن آن گناه نیست؛ مثل بعضی از سرطانها که هیچ دردی ندارند و فرد وقتی متوجه مرض خود میشود که در نزدیکی مرگ قرار دارد. گناهان هم آثار مخربی دارند؛ که در همان لحظه اول، ظاهر نمیشوند؛ به فرموده قرآن کریم: «هر مصیبتی که بر شما وارد میشود، به خاطر اعمالی است که انجام میدهید و خداوند خیلی از خطاهای شما را میبخشد».3
امام صادقعلیه السّلام میفرماید: «فردی گناه میکند و در نتیجه از نماز شب محروم میشود و عمل بد، اثرش در صاحبش، از اثر چاقو بر گوشت بیشتر است».4
بر اساس روایات، آثار گناه عبارتند از:
1) محروم شدن از روزی.
2) کم شدن روزی.
3) فراموش کردن معلومات.
4) محروم شدن از نماز شب و معنویات.
5) گرفتاری (بیماری، حوادث ناگوار، مرگ ناگهانی، از دست دادن عزیزان).
6) کوتاه شدن عمر.
7) قساوت قلب.
8) واژگونی قلب به گونهای که دیگر هیچ گاه حق را نپذیرد و نصیحت در آن مؤثر واقع نشود.
9) بیماری جدید به خاطر گناه جدید. امام رضاعلیه السّلام در این باره می فرماید: «هر گاه بندگان خدا گناهی انجام دهند که قبلا انجام نمیشد، خداوند متعال بلایی برای آنها میفرستد که قبلاً نفرستاده بود».5
4) برگزیدن دوستان صالح؛ همان گونه که دوستان ناباب و شرکت در مجالس گناه، آدمی را به گناه میکشانند، همنشینان شایسته هم انسان را به صلاح دعوت میکنند. امام سجادعلیه السّلام میفرماید: «همنشینی با صالحان، دعوت کننده به صلاح است».6 بنابراین، انسان باید سعی کند با افراد آلوده، نشست و برخاست نکند و در مقابل، با انسانهای پاک و صالح، دوستی نماید که یکی از عوامل اصلی انجام گناه یا اجتناب از آن، دوست خوب یا بد است.
5) مخالفت با هوای نفس؛ ارزش کمالات و رفتارهای نیکوی انسان به این است که در انسان، هوای نفس و خواست و کشش به سمت گناه وجود دارد و او برای ترک گناهان و انجام واجبات، باید پا برروی هوای نفس خود بگذارد و همین، به کار او ارزش میدهد. این مخالفت، ابتدا بسیار دشوار است؛ ولی با تمرین و تکرار، به صورت یک صفت پایدار در او در میآید و در نتیجه، برای او بسیار آسان میشود. انسان هر چه بیشتر به گناهان آلوده گردد، مثل فردی که در مرداب بیفتد، نجات او دشوارتر میشود.
6) نماز؛ خداوند متعال میفرماید: «نماز، انسان را از فحشا و منکر باز میدارد».7 یک عامل بازدارنده و بسیار قوی برای از بین بردن گناهان، خواندن نماز و ارتباط با خداوند است؛ البته همان طور که نماز، انسان را از گناهان باز میدارد، گناهان هم میتوانند انسان را از نماز و ایجاد ارتباط با خدا باز دارند.
7) ایجاد نکردن زمینه گناه؛ برای این که انسان انگیزه گناه پیدا نکند، باید زمینه گناه را از بین ببرد. یکی از زمینههای گناه، خلوت کردن با زن نامحرم است. حضرت علیعلیه السّلام میفرماید: «سه چیز است که هر کس آنها را رعایت کند، از شیطان رانده شده و از هر گرفتاری در امان است؛ کسی که با زنی که با او محرم نیست، خلوت نکند و نزد پادشاه ظالم نرود و کسانی را که در دین بدعت به وجود میآورند، در این کار یاری نکند».8
8) تفکر در عواقب گناه؛ چه بسا انسان یک گناه انجام میدهد و در دنیا و آخرت سرافکنده و بیآبرو میشود؛ در حالی که لذت گناه، لحظهای بیشتر نبوده است. حضرت علیعلیه السّلام میفرماید: «به یاد آورید پایان یافتن لذتها و باقی ماندن آثار آنها را».
در خاتمه به نکته مهمی اشاره مینماییم و آن این که برای رسیدن به خواستهتان، حتماً باید برنامههای مشخصی تنظیم نمایید و در آن برنامه، ترک گناهانی که بدان مبتلا هستید را به صورت تدریجی قرار دهید. باید توجه داشت که سنگ بزرگ، نشانه نزدن است و موجب یأس میشود. سعی کنید از اولویتهای مهم و بالاتر شروع نمایید. هر گاه شکست خوردید، توبه نموده، تلاش را تعطیل ننمایید. با این طرح، ان شاءالله میتوانید به مرور زمان، به موفقیتهایی دست یابید و آن چه خداوند از شما میخواهد، همین مجاهدت و دست و پنجه نرم کردن با شیطان و هوای نفس است و خداوند نسبت به کسی که در این مسیر قدم بر میدارد، غفار و آمرزنده است.
1. مجلسی، بحار الانوار، ج22، ص454.
2. همان، ج74، ص117.
3. شوری، آیه 30.
4. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، مکتب الاعلام الاسلامی، ج 3، ص 465.
5. میزان الحکمه، ج3، ص470.
6. بحار الانوار، ج 1، ص 141.
7. عنکبوت، آیه 45.
8. میزان الحکمه، ج3، ص479.