خورشید در زنجیر (شهادت امام سجاد علیهالسلام )
اصغر عرفان
پیشوای عارفان و زینت عبادت کنندگان،حضرت امام سجاد علیهالسلام در سال 38 ه . ق در شهر مدینه ودردوران حکومت عدلگستر علی علیهالسلام دیده به گیتی گشود. دو سال و چند ماه از دوران کودکی را در عصر نیای بزرگوارش سپری کرد، ده سال از بیوفاییها و مرراتهای مردمان با عموی مظلومش امام حسن مجتبی علیهالسلام را شاهدی صادق بود، و ده سال نیز در عصرامامت پدر زیست. امام سجاد علیهالسلام در رخداد جانگداز عاشورا حضور داشت و پس از شهادت جانسوز پدر، عهدهدار امامت مسلمانان شد. آن امام پس از 35 سال پیشوایی مردمان و بر جای گذاشتن میراثی گران بها از معارف ناب الهی، سرانجام در ماه محرم سال 95 ه . ق، به دست عبدالملک بن مروان، خلیفه پلید اموی به دیدار محبوب شتافت. سالروز شهادت این امام همام، بر همه مسلمانان جهان تسلیت باد.
کانون همه کمالات
امام سجاد علیهالسلام نواده راستین رسالت و سلاله پاک امین وحی الهی بود. علیبنالحسین علیهالسلام در کانون آسمان سامان امامت رشد یافت و از دامان پر مهر سه امام الهی، شهد شیرین تربیت نوشید. آن امام، اوان کودکی را درسآموز منش والای امیرمؤمنان علی علیهالسلام نیای بزرگمردی بود که اوج کمالات انسانی، همه و همه در وجودش تجلّی مییافت. بعدها بلندای بردباری، صبرسبز و سعه صدر را در مکتب عموی گرانقدرش امام مجتبی علیهالسلام آموخت. امام سجاد علیهالسلام از محضر پربار پدر، دانش و بینش و حماسه و شور و شوق شهادت را به ارث برد و از این رو، آن امام، افزون بر این که زینت عبادت کنندگان واسوه عرفان و سجده بود، بزرگمرد علم واندیشه و معرفت، و شکوه وجلال و ابهت نیز لقب یافت. امام سجاد علیهالسلام دریک کلمه، کانون همه کمالات انسانی و ارزشهای والای معنوی، و زیبنده این شعر معروف بود که:
رخ زیبا ید بیضا دَم عیسی داری *** آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری
سجّاد
امام علی بن الحسین علیهالسلام اسوه فضیلت و تقوا و سرچشمه کمالات ناب انسانی بود. آن حضرت، اُنسی ویژه و خلوتی خاص با محبوب داشت، و خاکسارانه رویاروی معبود، صورت بر خاک میسایید و سر بر سجده مینهاد. امام باقر علیهالسلام درباره پدرشان میفرمودند: «آن حضرت، درپس یاد هر لطف پروردگار، شکر هر نعمت یا دفع هر شر و آفت، سجده میکرد، و هر گاه میان دو کس را آشتی میداد یا از نماز واجبی فارغ میشد، به سجده میرفت و از آن رو، آن امام را سجّاد گفتهاند». یکی از یاران آن حضرت نیز میگوید: نیمههای شب به مسجد رفتم، جوانی را دیدم که به سجده افتاده بود و چنین با خدا راز و نیاز میکرد: «صورتم خاکآلود، برای آفریدگارم سجده کرد؛ پروردگاری که سزاوار سجده است». وقتی به محضرش رفتم، دریافتم که امام سجاد علیهالسلام است.
گریان، جز چهار چشم
«یوسف بن اسباط» به نقل از پدرش میگوید: «وقتی نیمههای شب، در مسجد، جوانی را دیدم که به سجده افتاده و خاضعانه با خدای خویش راز و نیاز میکرد، به محضرش شتافتم، دیدم که امام سجّاد است. تا روشنایی هوا، صبر کردم، بعد به نزد ایشان رفتم و گفتم: ای فرزند پیامبر! چرا به خود این همه زحمت میدهی، با این که پروردگار، تو را برتری بخشیده و در پیشگاه خداوند مقامی بسیار شکوهمند داری؟ امام با شنیدن این سخن، دگرگون شده، گریه کرد و فرمود: پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودهاند: «هنگامه قیامت، همه چشمها، جز چهار چشم گریان است: چشمی که از خوف خدا بگرید؛ چشمی که در راه (جهاد برای) خدا نابینا شده باشد؛ چشمی که بر حرامهای خدا بسته نگاه داشته شود و چشمی که شب تا به صبح در حال سجده، بیدار باشد».
زینت عبادتکنندگان
زینت پرستندگان الهی یا زین العابدین، از القاب مشهور امام چهارم شیعیان است. اعطای این لقب به امام، از آن روست که آن حضرت، با پرستشی آگاهانه و عمیق، با استواری بسیار و آمیخته با عرفان کامل، روح مناجات با حضرت حق را به تصویر میکشید. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در حدیث «لوح» ـ که آن را نامهای از سوی خدا به رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله گفتهاند ـ امام سجّاد را چنین معرفی میکند: «او آقای عبادت کنندگان و زینت اولیای پیشین من است».
دفن شهدای کربل
پس از غروب خونین عاشورا و آن هنگام که کوفیان ناسپاس، انبوهی از شقاوت را در دشت کربلا کشتند و خود رفتند، عدهای از قبیله «بنی اسد» به قصد دفن شهدای کربلا به این سرزمین آمدند، اما از آنجاکه هیچ کدام از اجساد را سر در بدن نبود و نیز لباس بیشتر آنان ربوده شده بود، پیکرهای پاک ایشان را نشناختند. بنیاسد، متحیر به دنبال چارهای بودند که امام سجاد علیهالسلام در حالی که به شدت میگریست، به یاری آنان شتافت.
به سر عمامه سبزی ولیک ژولیده *** بسان چشم غزالان سیاه پوشیده
به عکس حضرت یعقوب ناله سر میکرد *** که او پسر پسر، و این پدر پدر میکرد
امام سجاد علیهالسلام جنازه «زخم از ستاره بر تنش افزون» پدررا دفن کرد و بر روی قبر آن سالار مظلوم نوشت: «این قبر حسین بن علی بن ابیطالب است که او را با لب تشنه و غریبانه کُشتند».
زدودن یک توهم
پژمرده و رنجور، با چهرهای زرد و روحی مصیبتزده، مردی که سالها با رنج توانسوز بیماری ساخت و در گوشهای خلوت از گیتی، فارغ از همه دغدغههای اطراف، به راز و نیاز با معبود پرداخت؛ این تصویر نادرست، چهرهای است که متأسفانه بسیاری از مردمان ناآگاه از امام چهارم در ذهن خویش تداعی میکنند و گاه به اشتباه، ایشان را «امام بیمار» مینامند. بدون تردید، واقعیت غیر از این است و امام سجّاد علیهالسلام تنها در کربلا و مدت بسیار کوتاهی بیماربوده و پس ازآن بهبود یافته و در حدود 35 سال، همچون سایر امامان، از سلامت جسمی برخوردار بوده است. بیشک، بیماری موقت آن حضرت در آن حادثه، عنایت خداوندی بوده است تا بدین وسیله، از وظیفه جهاد معذور گردد و وجود مقدسش، از خطر کشتار مزدوران یزید، محفوظ بماند و ازاین رهگذر، رشته امامت تداوم یابد.
گریه کننده
از القاب ویژه امام سجاد علیهالسلام «بُکّاء» به معنای کسی است که بسیار اشک میریزد؛ چرا که امام زینالعابدین علیهالسلام از گریه کنندگان مشهور تاریخ است. سیرهنگاران، دلیل اشکهای پرگداز حضرت را چنین گفتهاند: آن امام پروا پیشگان ـ که آشناتر از همه به ژرفای عظمت الهی بود ـ از خوف و خشیّت خداوند، بسیار میگریست. همچنین هرگاه خاطره جانگداز شهادت مظلومانه پدر، عموها، عموزادهها و برادران و خویشان و اصحاب پدر را به یاد میآورد، که به دست پلیدترین افراد و به شیوهای هولناک به شهادت رسیدند، از سر سوز درون و عاطفه انسانی میگریست، تا آنجا که هر وقت، نظر مبارکش به آب میافتاد، بیاختیار، زلال اشک از چشمانش جاری میشد. افزون بر این، گریستنی این چنین، شیوهای از مبارزه با دژخیمان اُموی، و یادآوری ظلمها و فجایعی بود که در رخداد کربلا، بر فرزند پیامبر صلیاللهعلیهوآله و خاندان پاک او رفته بود.
اندوهی همیشگی
دوران زندگی امام سجاد علیهالسلام همواره در اندوه ستم اُمویان گذشت. در عنفوان جوانی، دست بیداد یزید، دنیایی از غم را بر قلب شریفش جاری ساخت و در رویداد کربلا، سختترین مصیبتها و توانسوزترین شکنجهها بر پیکر آن امام، آوار شد. تا آنجا که آن حضرت، بعد از رهسپاری به مدینه و در ادامه 35 سال حیات خویش، همواره از مصیبتهای کربلا یاد میکرد و در حالی که اشک میریخت میفرمود: «حسین علیهالسلام فرزند رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را گرسنه و تشنه، شهید کردند». یکی از غلامان حضرت نیز، وقتی انبوه اندوه ایشان را دید، عرض کرد: آیا هنگامه پایان حزن نرسیده است؟ امام سجاد علیهالسلام به او فرمود: «از میان دوازده پسر حضرت یعقوب، تنها «یوسف» مدتی از نظرش غایب بود. آن حضرت در فراق او گریه میکرد و میگفت: آه و افسوس بر یوسف، و چشمان او از اندوه سفید شد. و من در کنار خود، پدر و جمعی از خویشانم را دیدم که سر بریدند، چگونه گریه نکنم؟»
یعقوب در فراق پسر روز و شب گریست *** تا دیدگانش از غم یوسف سفید شد
من چون کنم که آن چه مرا بودسرپرست *** یک روز جمله از نظرم ناپدید شد
پناهگاه اسیران
امام سجاد علیهالسلام در فاجعه جانگداز کربلا حضور داشت. از آنجا که مصلحت الهی و اراده پروردگار بر آن بود که سلسله امامت از هم نگسلد، جان ایشان از آسیب دشمنان، در اَمان ماند. امام بعد از شهادت پدر، زمام قافله امت را به دست گرفت و در هنگامههای سخت اسارت خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله و در زیر شکنجههای طاقتسوز یزیدیان که چونان تازیانههایی سهمگین بر روح و جسم کاروانیان فرود میآمد، در کنار عمهاش زینب کبری علیهاالسلام پناهگاه اسیران و آرامبخش دلهای دردمند آنان بود. قلبهای قافله غم گرفته کربلا، با دیدن امام سجاد علیهالسلام ـ که تنها وارث سلسله امامت بود ـ تسکین مییافت و اندکی از آلامشان میکاست. امام، همچنین در تنگناهای سخت سرگردانی و خطر، راهنمایی آگاه و پناهگاهی مطمئن برای بازماندگان خاندان رسالت بود.
اسیر و امیر
در کاخ بیداد یزید، آن هنگام که دژخیم، به خیال خام خویش، سرمست از پیروزی، بر تحقیر اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله قهقهه مستانه میزد، بار دیگر در نگاه همه حقیقتپویان گیتی، تقابل ژرف حق و باطل شکل گرفت. یک سو روح نستوه امام سجاد علیهالسلام اگرچه در زنجیر و پایبند اسارت، و در سوی دیگر، پلیدترین ددمنشانی که از آدمی، تنها نامی به همراه داشتند؛ همانان که اسیر شهوت و شهرت و ثروت و حکومت بودند، و اینان که امیر بر نفس، جز حق و عدل و توحید و تکلیف، مطلوب دیگری نداشتند. در نگاه ظاهربین، امام سجاد علیهالسلام اسیری دربند و شکست خوردهای مظلوم بود، اما در بینش الهی امام، اسارت، معنا نداشت. او نشان داد که به آزادی و آزادگی میاندیشد و راه حق و حقیقت میپیماید. او این سخن علی علیهالسلام را روشنای راه خود قرار داد که: «اگر حق باشید و بمیرید، زندهاید، و اگر باطل باشید و زنده، مردهاید».
پیامرسان عاشور
عاشورای حسینی در عصر دهم محرم سال 61 ه . ق به پایان رسید، ولی دامنه آن کوفه، شام، مدینه و مکه را فرا نگرفت. از این رو، امام سجاد علیهالسلام و حضرت زینب علیهاالسلام رساندن خونْ پیامِ کربلا و تداوم مکتب عاشورا را عهدهدار شدند. آنان میبایست پیام عاشوراییان را که همان بیداری، آگاهی، اصلاح اندیشه، حاکمیت اللّه، آزادگی و عدالت بود، به مردم چند شهر بزرگ آن روز جامعه اسلامی برسانندو بذر عزّت و کرامت انسانیرا در نهاد جامعه اسلامی و انسانی بکارند. در این راه، اسارتْ فرصتی برای مبارزه در عرصه عقیده و اندیشه شد و رهآورد آن، بیداری و هوشیاری مردم کوفه و شام و عصیان واعتراض بر ضد حکومت وقت بود. اهل بیت و در رأس آن امام سجاد علیهالسلام از فرصت اسارت، برای پرده افکندن از چهره پلید اموی و معرض سیمای امامت و ولایت، بهترین بهرهها را گرفتند و رسالت سرخ امام حسین علیهالسلام را به فرجامی شایسته رساندند.
افشاگریها
امام زینالعابدین علیهالسلام و حضرت زینب علیهاالسلام را به موازات رسالت بلند امام حسین علیهالسلام ، رسالتی همسان و همراه بود و تحقق آن، از همان عصر عاشورا آغاز شد. که ساعاتی تلخ و جانگداز برای اهل حرم بود. این امر در همراهی کاروان اسرا از کربلا، جلوهای عینی و انقلابیتر گرفت. بدون تردید نخستین و مهمترین بخش این رسالت، برانداختن چهره نفاق و تظاهر دودمان اموی بود. امام سجاد علیهالسلام با نقل تمام مشاهدات عینی خود از وقایع کربلا، پرده مکر و نیرنگ را از چهره حکومت فاسد یزیدیان کنار زد و زنگ بیدارباش را در گوش مردم خواب و خمود آن عصر به صدا درآورد. برنامهریزان دستگاه تبلیغاتی ابن زیاد و یزید، کوفه و شام را با تزیین و آذین، مهیّای بهرهبرداری از واقعه کربلا و نیز به اسارت رفتن بازماندگان کاروان حسینی ساخته بودند، ولی امام سجاد علیهالسلام با درک شرایط زمانه و با خطابههای آتشین خود، موفق به خنثیسازی این نیرنگ یزیدی شد و فضای کوفه و شام را برضد وضع موجود برآشفت و ذهن و ضمیر مردم بیخبر از واقعه را، در هالهای از ابهام و پرسش فرو برد.
رسالت ویژه امام سجاد علیهالسلام
امام علی بن الحسین علیهالسلام رسالتی ویژه در تاریخ اسلام داشته است. او میباید ناظر شهادت مظلومانه عزیزترین کسانش باشد که منادیان اسلام منهای سلطه و سلطنت بودند، و پیامآور حقایقی باشد که استبداد زمان، سعی در تحریف و زدودن آن داشت. امام سجاد علیهالسلام رسالت پیامآور بودن عاشورا را بر دوش کشید تا مردم دریابند که آنچه مفتیان درباری درباره کشته شدن گروهی خارج ازدین میگویند، تا چه پایه، بیاساس است. او نستوهانه به روشنگری پرداخت و اگرچه بارها و بارها نزدیک بود که تاوان کلام حق پویش را با خون خویش بپردازد، ولی از مسئولیت حقیقتگستری دست نکشید و الگویی برای دین داران راستین تاریخ شد، که در تاریکترین اعصار که زر و زور و تزویر، پندار و گفتار و کردار ملتی را به بند میکشند، باز میتوان رسالت حقگویی را به جای آورد.
زنده نگاه داشتن خاطره عاشور
از بزرگترین مسئولیتهای سیاسی امام سجاد علیهالسلام زنده نگاه داشتن یاد و پیام واقعه جان سوز کربلا بود؛ چرا که این امر از یک سو، بستری مناسب را برای احیای فرهنگ جهاد و شهادت در جامعه خمود و خاموش آن عصر فراهم میآورد، و از دیگر سوی با ایجاد نفرت و انزجار عمومی بر ضد دژخیمان اموی، به سیلی ویران گر از خشم مقدس مسلمانان برای مجازات و انتقام از جنایات کاران به حریم اهل بیت علیهمالسلام منجر میشد. امام سجاد علیهالسلام با تمام توان و همه همّت خویش، این مسئولیت سترگ را به فرجامی شایسته رساند. اشکها و حسرتهای پی در پی امام بر شهیدان عاشورا، یادآوری رخدادهای کربلا، سفارش و تاکید برزیارت امام حسین علیهالسلام و سجدهها و نمازها بر تربت پاک پدر، همه و همه به انگیزه زنده نگاه داشتن واقعه پر پیام عاشورا بود.
شیوه مبارزه امام
امامت امام سجاد علیهالسلام در عصر اختناق اموی سپری شد. در آن دوران پر بیداد، ستمپیشگان خونریز، هر زبان حقگو را با شمشیر شقاوت قطع میکردند و بر هر فریاد بیدارگر، مُهر سنگین سکوتی همیشگی میزدند. امام سجاد علیهالسلام با نگاهی دقیق و شناختی ژرف از وضع زمان، به دلیل اندک بودن یاران و کم توانیشان در مبارزه آشکار و رویارو با حکومت ظالم و مقتدر اموی، مجبور به در پیش گرفتن شیوهای خاص از مبارزه شدند. درقیام مسلحانه، جان امام و یارانشان در معرض خطرمرگ قرار میگرفت و فقدان آن حضرت، ضربهای سخت و جبرانناپذیر بر تشکل نوپای جامعه شیعی وارد میساخت؛ از آن رو سیاست راه گشا و آگاهانه امام سجاد علیهالسلام بر آن بود که با رعایت اصل تقیه و با بهرهگیری از ظریفترین شیوههای سیاسی، تبلیغاتی، به تشکل دوباره جامعه تشیع، نشر معارف گرانسنگ اسلام، تضعیف حکومت وقت، و روشنگری افکار عمومی بپردازد.
دعا، سلاح مبارزه
دعا، از بهترین شیوههای تبیین معارف بلند اسلام و از موفقترین راههای مبارزه بر ضد رژیم استبداد اموی بود. امام سجاد علیهالسلام با بینشی شگرف و با درک درست زمان، سلاح دعا و مناجات را برای افشاگری تباهیهای حکومت وقت و روشن گری افکار عمومی، نسبت به حقایق دینی و اسلامی برگزیدند؛ چرا که این شیوه پر نفوذ، توجه و حساسیت، عمال اموی را کمتر برمیانگیخت. امام در قالب دعا، افزون بر نشر فرهنگ انسانساز اسلام، غاصبانه و نامشروع بودن حکومت بنیامیه و بدعتها و جنایتهای آنها را نیز برای مردم تبیین میکردند. برای مثال، در یکی از دعاهای صحیفه سجادیه، میفرمایند: «پروردگارا! حکومتِ ویژه خلفا و برگزیدگان بلند مرتبه توست که بناحق مورد غصب دیگران قرار گرفته است... به گونهای که برگزیدگان و خلفای تو مغلوب و مقهور و مظلوم شدهاند، احکام دینت تحریف شده، کتابت را متروک کردهاند و به سنتهای پیامبرت عمل نمیشود».
صحیفه سجادیه
امام سجاد علیهالسلام گنجینه نیایش و معلم راز و نیاز تاریخ بشریت است. از سینه پرسوز امام که از سرچشمه وحی الهی، ریشه داشت، دریایی از درّهای معانی به یادگار ماند، که صحیفه سجادیهاش خواندهاند. این صحیفه عشق و معنا، زاییده اندیشههای بلند معرفتشناسی امام سجاد است، و به شهادت همه حقیقت باوران، پس از قرآن مجید و نهجالبلاغه، بزرگترین و مهمترین گنجینه گرانبهای حقایق و معارف الهی به شمار میرود، تا آنجا که پارهای از اندیشمندان برجسته آن را «اُخت القرآن»، «انجیل اهلبیت علیهمالسلام » و «زبور آلمحمد صلیاللهعلیهوآله » لقب دادهاند. غور در اقیانوس بیکران صحیفه سجادیه، دنیایی از عظمت و شکوه را همراه با تجلی عرفان ناب الهی، پیش روی آدمی به تصویر میکشد و هر انسان دینباور را به پرستشی آگاهانه و شورانگیز، تشویق میکند.
شکوه عبادت
امام سجاد علیهالسلام شکوه عبادت عارفانه و شگفتی پرستش عاشقانه را، تفسیری روشن و زیبا بود. آن امام، با شیفتگی خاص آمیخته بامعرفت کامل، خدا را پرستش میکرد. در حکایتی اعجاب برانگیز از اوج عرفان آن امام گفتهاند: شبی برای عبادت برخاست، هنگام وضو، چشمش به ستارگان افتاد، همچنان به ستارگان مینگریست و در اندیشه آفریدگار و آفرینش آنها فرو رفت، حیران و بهت زده در حالی که دستش در آب بود، به آسمان چشم دوخته بود تاصدای اذان صبح را شنید.
خوف از حساب روز قیامت
امام سجاد علیهالسلام در طول زندگی پربارشان، دهها سفر حج و عمره به جای آوردند. با این که فاصله بین مکه و مدینه حدود هشتاد فرسخ است. آن حضرت برای انجام عبادت بزرگ حج، گاه این مسافت را پیاده میپیمود و از این که سختی عبادت خدا را به تن بخرد، خشنود میگشت. در این میان، نزدیک به بیش از بیست سفر را امام، سوار بر شتر به مکه رفتند و دراین مدت حتی یک بار نیز بر شترشان تازیانه نزدند، و هر گاه میخواستند که شترشان تندتر حرکت کند، تازیانه را بر بالای سر شتر به حرکت درمیآوردند و میفرمودند: «اگر ترس قصاص قیامت نبود، با زدن تازیانه بر شتر، آن را به تند حرکت کردن وادار میکردم».
احترام به نامادری
امام سجاد علیهالسلام مادرشان را به هنگامی که نوزادی بیش نبودند، از دست دادند؛ از این رو بانویی پارسا، پرستاری آن حضرت را بر عهده گرفت و به عنوان نامادری در نگهداری آن حضرت کوشید. امام سجاد علیهالسلام پیوسته حرمت این بانو را پاس میداشت تا آنجا که به احترام او، در یک ظرف با ایشان غذا نمیخوردند. شخصی از آن حضرت پرسید: «با این که شما مادرت (نامادریت) را دوست داری، چرا در یک کاسه با او غذا نمیخوری؟»
آن حضرت فرمود: «من دوست ندارم که دستم به لقمهای سبقت گیرد که چشم مادرم به آن پیشی گرفته است. آن گاه نسبت به مادرم، جفاکار گردم». به راستی وقتی که امام سجاد علیهالسلام به نامادری این گونه احترام مینهاد، برای مقام مقدس مادر، چه ارج و سپاسی را شایسته میدانست.
عذاب قاتلان امام حسین علیهالسلام
امام سجاد علیهالسلام در سخنان خویش، فراوان به آیات قرآن استناد و استشهاد میکردند و در هر فرصت مناسب، آیات قرآن را با وضعیت اسفبار اجتماعی آن زمان، مطابقت میدادند. امام، آن هنگام که درباره وضعیت مردمانی از بنیاسرائیل که به امر خدا مسخ گردیده و به میمون تبدیل شده بودند، سخن میگفت و داستانشان راکه در قرآن آمده، نقل میکرد، وقتی به پایان داستان رسید، فرمود: «خداوند متعال آن مردمان را به دلیل صید ماهی در روز ممنوع مسخ کرد، پس وضع کسانی که فرزندان رسول خدا را کشتند و به خاندان وی بیاحترامی کردند، در نزد خداوند چگونه خواهد بود؟ خداوند متعال هرچند آنان را در دنیا مسخ نکرده اما عذابی را که در آخرت برایشان مهیا نموده، چندین برابر عذاب مسخ شدن است».
در زلال سخنان امام سجاد علیهالسلام
بر حق پایدار باش هر چند تلخ باشد.
با دروغ گو دوستی مکن؛ چه آن که چونان سرابی است که دور را برای تو نزدیک و نزدیک را از تو دور میسازد.
از دوستی با فاسق بپرهیز؛ چه آن که به یک وعده غذا یا کمتر از آن تو را خواهد فروخت.
با انسان احمق، دوستی مکن؛ چرا که او میخواهد سودی به تو رساند ولی به زیانت تمام میشود.
از همراهی و دوستی با آن که از خویشاوندان خود دوری گزیده، پرهیز کن؛ که من در سه جای قرآن او را لعنت شده یافتم.
محبوبترین شما نزد خدا نیکوکارترین شماست، مهمترین عمل شما نزد خدا، کوششی است که برای رفاه زن و فرزندتان میکنید و گرامیترین شما نزد پروردگار، پارساترین شماست.
کسی که بدان چه خدا نصیب او کرده قناعت کند، از بینیازترین مردمان است.
از حضرت سجاد علیهالسلام پرسیدند: چه کسی بزرگ قدرتر از همه است؟ فرمود: کسی که دنیا را قدری ننهد.
آن حضرت به امام باقر علیهالسلام سفارش فرمود:
هر کس از تو چیزی بخواهد، انجام ده. اگر در خور آن بود، بدان چه باید رسیدهای، و اگر در خور نبود، تو شایسته آن بودهای.
اگر کسی از جانب راست تو، تو را دشنام دهد و سپس از جانب چپ تو، از تو پوزش بخواهد، عذرخواهی او را بپذیر.
با صالحان نشستن، صَلاح آرد، و ادب عالمان را فراگرفتن، خِرد افزاید، و به کار انداختن مال
از مروت بود، و راهنمایی آن که از تو مشورتی خواهد، قضاء نعمت است، و آزار نرساندن، نشانه کمال خرد و مایه آسایش دنیا و آخرت است.
از دست دادن دوستان، غربت است.
امام سجاد علیهالسلام به مردی که از کسی بد میگفت، فرمود: از غیبت بپرهیز که آن نانخورش آدمیان سگ صفت است.
راضی بودن به قضای ناپسند، بالاترین درجات یقین است.
از آنکس در شگفتم که از طعام، به دلیل زیان آن میپرهیزد و از گناه به خاطر زشتی آن نمیهراسد.
مبادا به گناهی که میکنی، شادمان شوی که شادمانی به گناه از خود آن گناه بدتر است.
خدایا چنان که بد کردم و نیکی فرمودی، اگر چنان کردم، باز هم چنین کن، و مرا روزی ده تا در گشایشی که نصیبم کردهای آنان را که برایشان تنگ گرفتهای، شریک خود سازم.
هیچ کس ندانسته، خوبی کسی را نمیگوید، جز آن که ممکن است، ندانسته بدی او را هم بگوید.
امام سجاد علیهالسلام فرمودند: سه چیز، مرد با ایمان را نجات میدهد:
1. باز داشتن زبان از غیبت مردم؛
2. خود را به چیزی مشغول داشتن که در این دنیا و آن جهان او را سود دهد؛
3. بسیار گریستن بر گناهان.
از متکبری فخر فروش در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مردار، و بسیار در تحیرم از کسی که در خدا شک دارد و آفرینش خود را میبیند، و از کسی که آفرینش آخر (قیامت) را نمیپذیرد و آفرینش نخستین را میبیند، و از کسی که برای این جهان کار میکند و کار آن جهان را وامیگذارد.
دفن آفتاب
دژخیمان اموی، که آفتاب حقیقت را برنمیتافت و دل سیاهش را راهی به سرچشمه نور نبود، سرانجام نقشه به قتل امام عارفان وزینت پرستندگان الهی، حضرت علی بن الحسین علیهالسلام گرفت. «ولید بن عبدالملک» خلیفه سفّاک اموی، منظور پلیدش را به وسیله حاکم مزدور خود در مدینه، عملی ساخت و امام را با خوراندن زهر، به شهادت رساند. پیکر پاک امام سجاد علیهالسلام را در میان اندوه پیروان و عزادارانش، و در کنار قبر عموی بزرگوارش امام مجتبی علیهالسلام در قبرستان بقیع به خاک سپردند. امروز، مزار غریب او، فرودگاه فرشتگان الهی و زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهلبیت و طهارت است. روح و ریحان نثار روان بلندش باد.