تعریف شیوه
شیوه در لغت به معنای راه، طریق، اسلوب می باشد. و در اصطلاح به روش و اسلوب خاصی که برای رسیدن به هدف مشخص تنظیم می شود گفته می شود.
تعریف دعوت
فرایندی که در طی آن دیگری به سمت بینش، گرایش یا رفتار مطلوب دعوت کننده فراخوان و جذب می شود.
ـ فرایند یک دعوت ثمر بخش
مراحلی که در یک دعوت باید طی شود:
مرحله یکم: عرضه:
در مرحله اول مخاطب باید پیام مرا ببیند و بشنود و الا چگونه انتظار داشته باشم که اجابت کند. پس باید با روش یا ابزاری پیام خود را به مخاطب برسانم.
چند راه کار برای تحقق این هدف:
1- گستره افزایی محیط تبلیغی
2- استفاده از ابزارهای متنوع و متعدد
3- استفاده از روش های متنوع و جذاب در نشر پیام
مرحله دوم: جلب رضایت(جذب)
باید با روشی محتوای پیام عرضه شود که مخاطب بپسندد. منظور این نیست از اصول خودمان بگذریم و هرچه را اندیشه و سلیقه مخاطب همانگ باشد را بیان کنیم، بلکه باید در تنظیم و چیدمان محتوا و نوع انتقال آن چنان حکیمانه و هنرمندانه عمل کنیم که نه تنها مخاطب وحشت نکند و زده نشود بلکه احساس انس کرده، متمایل شود.
برای تحقق چنین هدفی بهتر است:
1- در چیدمان و تنظیم محتوا، سطح فهم[1] مخاطب شناسایی و رعایت شود، در غیر اینصورت مخاطب پیام را درک نمیکند و همین باعث خستگی و زدگی او میشود.
2- نگرشهای اولیه مخاطب در نظر گرفته شود، از این جهت مخاطب به چند دسته تقسیم میشود، مذهبی، نیمه مذهبی، غیر مذهبی، ضد مذهب. به عنوان نمونه اگر مخاطب بینش مذهبی دارد می توانیم از آیات قرآن و سخنان معصومین ع در تنظیم محتوا بهره ببریم، اما اگر مخاطب دگر اندیش یا حتی غیر مسلمان است باید از براهین عقلی یا آمار و تجربیات و یا ریشههای فطری انسانی استفاده کنیم. در سیره اهل بیت علیهم صلواه الله هم میبینیم، برای پاسخ گویی به پرسشهای دگر اندیشان از منابع و مسلمات خودشان بهره میبرده اند.
3- در نحوه بیان و ارائه، انتقال و تنظیم طرح های اجرایی فرهنگ، زبان[2] و سلیقه مخاطب بسیار مهم است.
مرحله سوم: ایجاد پذیرش و اعتقاد:(تغییر جهت)
تا زمانی که پذیرش و اعتقاد شکل نگیرد و این اعتقاد به عمل نیانجامد نمیتوان گفت دعوت ثمربخش بوده است. لذا باید به دنبال این باشیم که مخاطب بینش، نگرش یا رفتار مورد دعوت مرا بپذرد.
راهکارهایی برای نیل به این هدف:
1- استمرار جدی کار، ولو برای مدت طولانی، با صبر و حوصله و توکل به خداوند متعال و استفاده از روشهای متنوع. همان گونه که حضرت نوح(ع) سالهای طولانی قوم خویش را به حق دعوت کرد و با وجود اینکه جز عدهی اندکی به اوایمان نیاردند، ناامید نشد.[3]
2- استحکام و غنای کافی داشتن محتوا و بهره گیری از برهان، پند و موعظه و در نهایت جدال و مناظره[4].
3- شناسایی و رفع موانع پذیرش؛ گاهی پیش میآید که مخاطب مانعی فکری، عاطفی و یا حتی رفتاری برای پذیرش پیام دارد. مثلا شبهه ای دارد، یا عقده ای از جای دگر دارد و یا حتی تنبلی یا وسواس مانع پذیرش اوست.
مرحله چهارم: تثبیت
مخاطب، بعد از پذیرش، ممکن است تغییر کند، سست شود یا تردید کند، باید برنامه یا شیوههایی را در نظر داشته باشیم که او را در اعتقاد یا رفتاری که به وی انتقال داده ایم ثابت قدم بدارد، به عنوان نمونه:
1- برخی از افراد هر چند وقت یک بار نیاز به شارژ دارند و باید شناختها و انگیزه های آنان به موقع تجدید و تقویت شود.
2- گاه مخاطب در محیط جدیدی واقع میشود و یا در در معرض افکاری قرار میگیرد که دچار تردید یا شبهه میشود که اگر به موقع پاسخی مناسب و قانع کننده دریافت نکند، از راهی که به آن دعوت شده است منحرف میشود. پس باید بعد از مرحله پذیرش مخاطب مدام تحت کنترل باشد و خطرات اینچنینی پیشگیری یا درمان شود.
3- با استفاده از روشهای درونی سازی و فطری میتوانیم به گونه ای ارزش پیام را در جان مخاطب ملکه کنیم که هیچ چیزی نتواند در او خلل و سستی ایجاد کند.
4- گاهی برای نهادینه شدن یک عادت رفتاری در مخاطب باید از تمرینهای عملی منظم و مستمر بهره گرفت.
ـ جایگاه واهمیت موضوع (اهمیت وضرورت دعوت به نماز)
چرا باید به نماز دعوت کنیم؟
باید به نماز دعوت کنیم، چون همه ما مسئولیم: وَ رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ ص کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ.[5] و آن روز که در پیشگاه خدا حاضر شویم در قبال مسئولیتمان مؤاخذه خواهیم شد.
· کدام مسؤولیت؟
مگر نه این که امر به معروف و خیر و نهی از منکر و شر از فروع دین ماست، و مگر نه اینکه این فریضه دستور مستقیم خداوند متعال است است؛ وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون[6] و مگر نه اینکه معروف ترین معروفها و خیر العمل نماز است«حی علی خیر العمل» «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاةِ، فَإِنَّهَا خَیْرُ الْعَمَلِ[7]». خداوند متعال بهترین بندگانش را در این راه مسئولیت داد و من و شما نیز باید به این الگوهای کمال اقتدا کنیم: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ ...[8]
· کدام مسئولیت؟
مسئولیتی که خالقم، پروردگارم به من سپرد، سپرد که با تمام وجود، خودم را و اهلم را حفظ کنم، حفظ کنم از آتش دوزخ: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُون[9] و مگر نه این که کلید بهشت و راز رهایی از دوزخ نماز است: وَ قَالَ ع مِفْتَاحُ الْجَنَّةِ الصَّلَاة.
· کدام مسئولیت؟
مسئولیتی که پروردگار بر دوش اشرف مخلوقات عالم، اسوه حسنه جن و انس، خاتم انبیا ص قرار داد، تا این دستور در کلام جاوید حق تا ابد ماندگار باشد و یادآورمان کند وظیفه ای را که بر عهده داریم: وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها[10] این همان نشانه ایست که خداوند، عزیز خلیلش را، اسماعیل ذبیحش را، به آن معرفی میکند: وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا[11]
· کدام مسئولیت؟
مسئولیتی که از جانب رسول خدا و اهل بیت طاهرینش، که اطاعتشان بر ما واجب است، بر عهده من و شما نهاده شده است، همان مسئولیتی که زمین ماندش آه رسول خدا ص را در می آورد: وَ قَالَ ع مُخَاطِباً لِأَوْلِیَاءِ الْأَطْفَالِ مُرُوا أَوْلَادَکُمْ بِالصَّلَاةِ وَ هُمْ أَبْنَاءُ سَبْعٍ وَ اضْرِبُوهُمْ عَلَیْهَا وَ هُمْ أَبْنَاءُ عَشْر. جَامِعُ الْأَخْبَارِ، رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ ص: أَنَّهُ نَظَرَ إِلَى بَعْضِ الْأَطْفَالِ فَقَالَ وَیْلٌ لِأَطْفَالِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِکِینَ فَقَالَ لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ لَا یُعَلِّمُونَهُمْ شَیْئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یَسِیرٍ مِنَ الدُّنْیَا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِیءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاء.
باید به نماز دعوت کنیم چون همه ما آرزوها داریم:
· کدام آرزو؟
آرزوی همه ماست، که خودمان، دوستانمان و فرزندانمان در دامن قرآن پرورش یابیم و از تربیت و هدایتش بهره مند شویم، و راز حرکت در این بزرگراه سعادت تقواست و شرط رسیدن به تقوا بعد از ایمان، نماز است: ذَالِکَ الْکِتَبُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ. الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ ...[12] وقتی خوب نگاه میکنی هم هدایت آسمانی آرزوی ماست، هم دست یابی به تقوی، برای رسیدن به هردو آرزو به نماز دعوت میکنیم.
· کدام آرزو؟
آرزو داریم سرمایه های مادی و معنوی زندگی و سرزمینمان روز به روز زیادتر شود، آرزو داریم عمر و وطنمان در برکات الهی غرق شود، آرزو داریم هیچ گاه ورشکست نشویم و سرمایه از کف ندهیم، وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدید[13] پس باید به نماز دعوت کنیم، تا روحیه سپاس گزاری در همه جا موج بزند آنگاه اقیانوس برکت خدا در زندگی و سرزمینمان موج خواهد زد.
· کدام آرزو؟
آرزو داریم مدالهای ایمان بر سینه هایمان نصب گردد تا آنگاه که منجی عالم سربازانش را برمیگزیند در تاریکی بینشانی از قافله مجاهدان عدالت گستر باز نمانیم. و راستی مگر نه این است که مدال ایمان و نشان سربازان آخرالزمان تلاش در گسترش و اقامه راستین نماز است: الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاة ....[14]
. کدام آرزو؟
مگر نه اینکه هر جنبنده ای با آرزوی سعادت خودش و عزیزانش زندگی میکند و لحظهای این آرزو از قلبش بیرون نمیرود؟ و مگر نه این است که پروردگار خلقت و راز، راز سعادت و خوشبختی را با نماز گره زده است: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ . الَّذِینَ هُمْ فىِ صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ [15] باید به نماز دعوت کنیم تا آرزوی سعات خود و عزیزانمان برآورده شود.
· کدام آرزو؟
چه بسا افراد یا اقوامی که آرزو دارند لکه ننگی که بر تارک تاریخ گذشته آنها نقش بسته است، برای همیشه پاک شود. و مگر نه این است که نماز بهترین راه پاک کردن سیئات است: وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذَّاکِرین[16]
· کدام آرزو؟
آرزوی گل این است که همیشه ساقهاش پایدار باشد تا را رابطهی حیات بخش با ریشه همیشه برقرار باشد. همه ما میدانیم که ریشه گل سرسبد هستی، آفرینده ی حیات است: فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدین[17] و نماز آن ساقهای است که این گل را به آن ریشه وصل میکند و شاید به همین خاطر است که اولین اقدام آدم بعد از تشرف به روح ملکوتی سجده بود. راستی خدا نیاورد روزی را که ساقه های گلستان جامعه مان را آفتی بزند، که نتیجه ای جز مرگ و فساد ندارد. پس باید به نماز دعوت کنیم تا زنده و با طراوت باشیم.
باید به نماز دعوت کنیم تا مبادا ....
مبادا خیمه دینمان بی ستون بماند و واژگون شود:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّینِ مَثَلُهَا کَمَثَلِ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الْأَوْتَادُ وَ الْأَطْنَابُ وَ إِذَا مَالَ الْعَمُودُ وَ انْکَسَرَ لَمْ یَثْبُتْ وَتِدٌ وَ لَا طُنُبٌ.[18] که این ستون اگر نباشد یعنی انهدام دین: وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الصَّلَاةُ عِمَادُ الدِّینِ فَمَنْ تَرَکَ صَلَاتَهُ مُتَعَمِّداً فَقَدْ هَدَمَ دِینَهُ وَ ...[19] باید به خاطر حفظ دین هم که شده به نماز دعوت کنیم.
مبادا دچار یک غفلت همگانی شویم؛
غفلتی که ما را برای جهنم آماده میکند، غفلتی که ما را از مرز حیوانیت هم پایینتر میکشاند: وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون[20] غفلتی که ایمان را میرباید و حسرت ابدی می آورد: وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ [21] باید به نماز دعوت کنم، چون راه برون رفت از این خطر بزرگ نماز است. إِنَّنی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری[22] این همان ذکری است که اعراض از آن همه ما را دچار زندگی نکبت بار میکند، پس باید به نماز دعوت کنم. وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى[23]
مبادا عزیزانمان در دام جرم گرفتار شوند یا جامعه گرفتار مجرمان شود به شکلی که امنیت از محیط زندگی ما رخت بربندد. و مگر نه این است که مجرمان ترک نماز را اولین دلیل سوختن در آتش جرمشان بر می شمارند. فىِ جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ . عَنِ الْمُجْرِمِینَ . مَا سَلَکَکمُْ فىِ سَقَرَ . قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ[24] باید به نماز دعوت کنم تا از مجرم شدن عزیزانم، از گرفتار مجرمین و ناامنی شدن جامعه ام پیشگیری کنم.
مبادا نسل بعد از ما گرفتار نفس و شهوت گرایی شوند.
همان بلایی که جز شغاوت ثمری ندارد. آیا غلطیدن در ورطه شهوات و نفسانیات از ترک نماز آغاز نمی شود و آیا نماز بهترین راه پیش گیری از شهوت گرایی و نفس پرستی نیست. فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا[25] باید به نماز دعوت کنیم تا خودمان و نسل و ذریه یمان از این خطر بزرگ در امان بماند.
مبادا خودم، عزیزانم و جامعه ام در چنگال شیطان اسیر شویم.
همان اسارتی که همه هستی مان را به باد میدهد: اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُون[26] همان شیطانی که هدفی جز به فحشا و منکر کشیدن انسان در سر نمیپرورد: .... مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر[27] همه ما میدانیم نماز در مقابل این هدف شوم مقابله میکند: ... أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ [28] پس باید در راه اقامه همگانی نماز کوشید.
همه ما شنیده ایم: الصَّلَاةُ حِصْنُ الرَّحْمَنِ وَ مَدْحَرَةُ الشَّیْطَانِ [29] الصَّلَاةُ حِصْنٌ مِنْ سَطَوَاتِ الشَّیْطَانِ. باید به نماز دعوت کنیم دژ استوار و محکم امتمان را از گزند یورش های شیطان در امان بماند. چه زیبا فرمود: وَ قَالَ ص لَا یَزَالُ الشَّیْطَانُ یَرْعَبُ مِنْ بَنِی آدَمَ مَا حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ فَإِذَا ضَیَّعَهُنَّ تَجَرَّأَ عَلَیْهِ وَ أَوْقَعَهُ فِی الْعَظَائِمِ.[30] باید به نماز دعوت کنیم تا شیطان جرأت نکند به ما نزدیک شود و ما را در لجنزار گناه غرق کند.
باید به نماز دعوت کنیم چون فاصله وضعیت موجود نماز در جامعه کنونی با وضعیت مطلوب آن از زمین تا آسمان است.
شاید اگر این فرازها را از سخنان معصومین در باره نماز جامعه امروز بخوانیم، بیشتر به ضرورت دعوت به نماز پی ببریم.
- رَأَیْتَ الصَّلَاةَ قَدِ اسْتُخِفَّ بِهَا[31]
- فَإِنَّ عَلَامَةَ ذَلِکَ إِذَا أَمَاتَ النَّاسُ الصَّلَاة[32]
- فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْبِرْنَا مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ فَقَالَ ص عِنْدَ تَأْخِیرِ الصَّلَوَات[33]
- وَ رَأَیْتَ الْأَذَانَ بِالْأَجْرِ، وَ الصَّلَاةَ بِالْأَجْرِ، وَ رَأَیْتَ الْمَسَاجِدَ مُحْتَشِیَةً مِمَّنْ لَا یَخَافُ اللَّهَ، مُجْتَمِعُونَ فِیهَا لِلْغِیبَةِ وَ أَکْلِ لُحُومِ أَهْلِ الْحَقِّ، وَ یَتَوَاصَفُونَ فِیهَا شَرَابَ الْمُسْکِرِ، وَ رَأَیْتَ السَّکْرَانَ یُصَلِّی بِالنَّاسِ وَ هُوَ لَایَعْقِل رَأَیْتَ الصَّلَاةَ قَدِ اسْتُخِفَّ بِأَوْقَاتِهَا،[34]
باید به نماز دعوت کنیم چون دعوت کنندگان به نماز از جایگاه رفیع و پاداش عظیمی بهره مندند.
رستگاری در دستان دعوت کنندگان به نماز: وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون[35]
آباد کنندگان مسجد و فعالان فرهنگ نماز هدایت یافتگانند: إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّکاةَ وَ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسى أُولئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدین[36]
ـ اهمیت شیوه مند عمل کردن در دعوت
امام رضا(علیه السلام): مَنْ طَلَبَ الْأَمْرَ مِنْ وَجْهِهِ لَمْ یَزِلَّ فَإِنْ زَلَّ لَمْ تَخْذُلْهُ الْحِیلَةُ[37] ما در معارف اشرف مواد را در اختیار داریم ( قرآن و روایات و سیره پیامبر و اهل بیت و تاریخ غنی اسلام و ...) ما نیاز به قالب داریم، نیاز به روش داریم برای ارائه این مواد با توجه به مخاطب. استاد شهید مطهری می فرماید: مسیحیان در روشها صدها سال از ما جلوترند...
ادامه دارد ...
پی نوشت ها
[1] . عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا کَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْعِبَادَ بِکُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ وَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ. الکافی ج1ص : 10
[2] . إبراهیم : 4 وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُم...
[3] . قَالَ رَبِّ إِنىِّ دَعَوْتُ قَوْمِى لَیْلًا وَ نَهَارًا . فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعَاءِى إِلَّا فِرَارًا . وَ إِنىِّ کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُواْ أَصَابِعَهُمْ فىِ ءَاذَانهِمْ وَ اسْتَغْشَوْاْ ثِیَابهَمْ وَ أَصَرُّواْ وَ اسْتَکْبرَواْ اسْتِکْبَارًا . ثُمَّ إِنىِّ دَعَوْتهُمْ جِهَارًا . ثُمَّ إِنىِّ أَعْلَنتُ لهَُمْ وَ أَسْرَرْتُ لهَمْ إِسْرَارًا(نوح،5-9)
[4] . النحل : 125: "ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَن".
[5] . بحار الأنوارج72، ص 24
[6] . آلعمران : 104
[7] . الکافی ج7ص 47
[8] . الأنبیاء : 73
[9] . التحریم : 6
[10] . طه : 132
[11] . مریم : 55
[12] . بقره:2ـ3
[13] . إبراهیم : 7
[14] . الحج : 41
[15] . مومنون: 1ـ2
[16] . هود : 114
[17] . الحجر : 29
[18] . وسائل الشیعة، ج4، ص 23
[19] . جامع الأخبار،73
[20] . الأعراف : 179
[21] . مریم : 39
[22] . طه : 14
[23] . طه : 124
[24] . مدثر: 40 ـ 43
[25] . مریم : 59
[26] . المجادلة : 19
[27] . النور : 21
[28] . العنکبوت : 45
[29] . تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 175
[30] . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج79، ص 202
[31] . الکافی (ط - دارالحدیث)، ج15، ص 114
[32] . کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص 525
[33] . جامع الأخبار(للشعیری)، ص 141
[34] . الکافی (ط - دارالحدیث)، ج15، ص 117
[35] . آلعمران : 104
[36] . التوبة : 18
[37] . بحارالأنوار، ج68ص340.