ادامه ی قسمت اول
شرایط قبولی عبادت مقصود، شرایطی است که رعایت آنها، علاوه بر درستی عمل، موجب قرب به خدا و جلب رضای او میشود. ممکن است نمازی صحیح باشد ولی سبب رشد و تزکیه روح نشود، همچون دارویی که شفابخش نباشد، یا جنسی در بازار بیمشتری باشد. عبادت هم، گاهی تنها در حد نجات بخشی از کیفر است، ولی گاهی انسان را محبوب خدا و عمل را مقبول درگاهش میسازد. در آیات و روایات، نکات بسیاری پیرامون قبولی عبادت و عمل مطرح است که به عنوان نمونه، چند مورد ذکر میشود. 1. در بعد اعتقادی، «ایمان» قرآن کریم میگوید: اعمال شایسته و صالح، از کسی که «مومن» باشد، موجب حیات طیبه میشود. «من عمل صلحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیوه طیبه» و در آیه دیگری میفرماید: «و من یکفر بالایمن فقد حبط عمله» کسی که کفر ورزد و ایمان را نپذیرد، اعمالش تباه میشود. آن که خدا را باور ندارد، چگونه انتظار میرود پرستشهایش مورد پذیرش آفریدگار قرار گیرد؟ 2. در بعد سیاسی، «ولایت» آنچه عمل را در مسیر صحیح و خدایی قرار میدهد، پیروی از رهبری آسمانی و شایسته است. در سایه چنین رهبری و ولایتی، خط صحیح عمل و عبادت، کارساز میشود و در غیر آن، یا بیخاصیت و بیاثر میشود، یا عبادت هم در راستای اهداف دشمنان راه خدا قرار میگیرد. اگر مسافران، با رانندهای راهشناس و امین مسافرت کنند، هر چند ژنده پوش و نامرتب باشند، سرانجام به مقصد میرسند. ولی سرنشینان شیکپوش و آراسته اتومبیلی که به رانندهاش اطمینان نیست، ناشی یا مست است یا مسیر را عوضی میرود، هرگز به مقصد نمیرسند، بلکه چه بسا نابود میشوند. امروزه کشورهای اسلامی، ارزشمندترین دستورالعملهای اسلامی را در اختیار دارند ولی به خاطر گردن ننهادن به رهبری معصومین یا جانشینان آنان و تن دادن به ولایت جور و حکومت طاغوتها، دچار ذلت، تفرقه و ضعفاند. عبادت در سایه رهبری صحیح، مفهوم راستین خود را مییابد و خداوند آن را میپسندد و میپذیرد. در حدیث از امام باقر علیه السلام آمده است: «من دان الله بعباده یجهد فیها نفسه و لا امام له من الله فسعیه غیر مقبول» کسی که ایمان به خدا دارد و عبادتهای جانفرسا هم انجام میدهد، ولی امام شایستهای از طرف خدا ندارد، تلاشش بیفایده و نپذیرفته است. در حدیثی دیگر میخوانیم: «من لم یتولنا لم یرفع الله له عملا» هر که ولایت ما را نپذیرد و به رهبری ما گردن ننهد، خدا عملی را از او بالا نمیبرد. 3. در بعد اخلاقی، «تقوا» بندگی خدا با شرط تقوا و ترک گناه، قبول میشود. قرآن پس از ذکر داستان هابیل و قابیل که هر دو به درگاه خداوند قربانی کردند و قربانی یکی پذیرفته و دیگری رد شد، میفرماید: «انما یتقبل الله من المتقین» خداوند، تنها از اهل تقوا، «قبول» میکند. آنکه دزدی کند و مال دیگران را انفاق کند، مقبول نیست. آنکه حق مردم را بخورد و به نماز بایستد، نمازش مردود است. آنکه نماز را ترک کند ولی جهاد نماید، یا به دیگران ستم کند و نماز بخواند، یا به دیگری تهمت بزند و غیبت کند و به زیارت هم برود، یا چشم ناپاک به نوامیس مسلمین داشته باشد و نماز شب هم بخواند، آن نماز و جهاد و این زیارت و نافله را خدا نمیپذیرد، چون همراه با تقوا نیست و بدون تقوا هیچ عملی برای انسان، عمل خیر به حساب نمیآید. 4 .در بعد اقتصادی، «رسیدگی به محرومین» نیازمندان و فقیران، بندگان خدایند. آن عبادت و بندگی که همراه با رسیدگی به وضع بندگان ناتوان و محروم خدا نباشد، بیارزش است. در آیات و روایات، موضوع «نماز» و «زکات»، معمولا در کنار هم آمده است که یکی ارتباط با خداست و دیگری ارتباط با خلق خدا. از امام رضا علیه السلام نقل شده که فرمود: « من صلی و لم یزک لم تقبل صلوته» نماز افرادی که زکات ندهند، پذیرفته نیست. آری نپرداختن حقوق واجب محرومین، اموال انسان را آمیخته به حرام میکند و زندگی از مسیر الهی بیرون میرود. 5. در بعد اجتماعی، «خوش رفتاری» اساس جامعه اسلامی بر اخوت و صفا و برادری میان مسلمانان است. هر چه که این روابط را به هم بزند و وحدت را بشکند و رحمت افراد را زیر پا بگذارد، چنان ناپسند است که قبول عبادت را هم با مشکل مواجه میسازد. غیبت و بهتان باشد، یا تفرقهانگیزی و نمامی، سوء خلق و بدرفتاری باشد، یا مردم آزاری و قطع رحم. برعکس، صله رحم، حسن خلق، مودت با مردم و حسن نیت با دیگران، موجب رضای خدا و قبول اعمال است. در این زمینهها حدیث بسیار است. به این روایت توجه کنید. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس مسلمانی را غیبت کند، تا چهل روز، نماز و روزهاش قبول نمیشود، مگر اینکه غیبت شده او را ببخشد. رسول خدا صلی الله علیه و آله به ابوذر فرمود: از هجران و قهر کردن با برادر دینی بپرهیزد، چرا که با این ترک رابطه، عمل قبول نمیشود و امام صادقعلیه السلام فرمود: بد اخلاقی و بدرفتاری عمل را تباه میکند، آن گونه که سرکه عسل را. 6 .در بعد خانوادگی، «رعایت حقوق» والدین و فرزندان نسبت به هم حقوق متقابل دارند و کسانی که این حقوق را مراعات نکنند، خدا نماز و کارهای نیک آنها را نمیپذیرد. به روایت امام صادق علیه السلام: «من نظر الی ابویه نظر ماقت و هما ظالمان له. لم یقبل الله له صلاه» فرزندی که از روی خشم به پدر و مادر خود نگاه کند- هر چند والدین در حق او کوتاهی و ظلم کرده باشند- نمازش از سوی خدا پذیرفته نیست. آری پیوند با خدا در صورتی مفید است که پیوند خانوادگی، با رعایت حقوق و وظایف متقابل میان افراد، مراعات شود. نماز، معراج روح و نردبان معنویت است. در صورتی میتوان از این نردبان عروج کرد که پایهاش لغزان نباشد. پایه استوار ارتباط با خدا، روابط صحیح میان افراد خانواده است. نشانه قبولی عبادت با این همه شرایطی که برای قبولی عبادت و نماز است، باید مراقب بود نماز بیفایده و پرستش بیخاصیت نداشته باشیم. صرف انجام تکلیف، کافی نیست، باید چنان انجام وظیفه کرد، که صاحب فرمان که خداوند است، بپذیرد. علی علیه السلام میفرماید: «کونوا علی قبول العمل اشد عنایتا منکم علی العمل» بیشترین توجه شما، به قبولی عمل باشد، نه اصل عمل! با این حساب، از کجا میتوان فهمید که طاعتمان را خدا پذیرفته است؟ امام صادق علیه السلام نشانه آن را چنین بیان میکند: «من احب ان یعلم اقبلت صلوته ام لم تقبل فلینظر هل منعته صلوته عن الفحشاء و المنکر؟فبقدر ما منعته قبلت منه» هر که می خواهد بداند آیا نمازش پذیرفته شده یا نه، ببیند آیا نمازش، او را از گناه و زشتی بازداشته است؟ به هر مقدار که نمازش، مانع گناه و منکر شود، نمازش قبول شده است. شرایط کمال عبادت غیر از شرط صحت و شرایط قبول، شرایطی هم برای کمال عبادت است. یعنی اگر این شرایط باشد، عمل عبادی ارزشی فوقالعاده و کمالی بالاتر خواهد داشت.عبادات اعمالی که شرایط زیر را داشته باشد، برتر و کاملتر است: 1. مشکلتر بودن در عبادت، باید دشواری آن را تحمل کرد و بر سستی و تنپروری غلبه یافت و به پرستشی عاشقانه و پیوسته پرداخت. علی علیه السلام فرموده است: «افضل الاعمال ما اکرهت نفسک علیه» بهترین کارها، عملی است که خود را (علی رغم پذیرش نفس) بر آن وادار کنی. آن که در لحظات سخت، از رسول خدا حمایت و یاری کند. آن که با پای پیاده به سفر حج و زیارت برود. آن که با جان و مال، در راه خدا مبارزه کند. آن که در راه دین، سختی بیشتری تحمل کند، از فضیلت بیشتری برخوردار است. 2. نظم و تداوم عبادت اگر برنامههای دائمی و منظم داشته باشد، بهتر است. در روایات آمده است که مومن، اوقات و کارهای خود را تقسیم میکند و بخشی را برای عبادت و مناجات با خدا قرار میدهد. 3. مهمتر بودن در کارها باید اهم و مهم کرد و کارهای «مهم» را فدای کارهای «مهمتر» نمود. وقتی بستگان انسان نیازمند هستند، چرا صدقه به دیگران؟ وقتی کارهای مستحب، به واجبات انسان ضرر بزند، چه نیازی به انجام آنها؟ وقتی کاری، نفع عامتری دارد، چرا پرداختن به اموری که خیرش محدود و موقت است؟ علی علیه السلام میفرماید: «لا قربه بالنوافل اذا اضرت بالفرائض» هرگاه نمازهای مستحب، به نمازهای واجب ضرر برساند، دیگر آن نافلهها موجب قرب به خدا نخواهد شد. 4. برکت داشتن گاهی کمال یک عمل، در برکت داشتن آن است، یعنی کاری باشد که خیر و سود آن، جاودان و گسترده و باقی باشد، نه موقت و گذرا. 5. سبقت گرفتن در کارهای نیک، پیشتاز بودن و شتاب به سوی صالحات و خیرات، امتیازات ویژهای دارد. پیوستن به اسلام در آغاز امر، برتر از مسلمان شدن در روزگار غلبه و قدرت مسلمین است. به سوی نماز اول وقت باید شتافت. در کارهای خداپسند باید پیشقدم بود. تاکید بر «سارعوا» و «سابقوا»، در قرآن و حدیث نشان آن است که سرعت و سبقت در عبادت مایه کمال عبادت است. 6. نشاط و دوام منافقان، نماز را با کسالت و بینشاط میخوانند. اهل شک، در عبادتشان دچار تردید و سستی میشوند. عبادتی کاملتر است که همراه با نشاط و برخوردار از استمرار و پیوستگی باشد. عمل اندک و با دوام، برتر از کار زیادی است که انسان از آن ملول و خسته شود و دست بکشد. خداوند، در توصیف عبادت فرشتگان فرموده است: شبانه روز، بدون خستگی، خدا را تسبیح میگویند. 7. بصیرت و یقین عملی که از روی بینش عمیق و آگاهی و یقین باشد، به مراتب برتر از کارهای سطحی و عبادتهای تهی از یقین است. در حدیث میخوانیم «ان العمل الدائم القلیل علی الیقین، افضل عندالله من العمل الکثیر علی غیر یقین» عمل اندک ولی پیوسته و مداومی که همراه با یقین باشد، نزد خداوند برتر از عمل بسیاری است که فاقد بصیرت و یقین باشد. علی محمدی تودشکی - روزنامه رسالت - شماره 6269