«دا» روی صحنه

 


کتاب پرفروش «دا» پس از خوانش در تلویزیون این بار در قالب یک نمایش بر روی صحنه روایت می شود. این در حالی است که سریال آن هم مراحل پیش تولید را سپری می کند.

 

«دا» روی صحنه

 

«دا» روایت خاطره‌های یک شهروند خرمشهری از 20 روز اول جنگ است. روزهایی که مردم عادی مجبور شدند نقش سرباز را بازی کنند. مردانی که تا دیروز پی کسب و کار و دکان شان بودند اسلحه دست گرفتند و زن‌ها هم شدند امدادگر. اما ویژگی کتاب «دا» به شرح وقایع این‌چنینی نیست.شرط موفقیت این کتاب ظرافت نگاه راوی آن است؛ سیده زهرا حسینی که وقتی جنگ شروع شد یک دختر 17 ساله پرجنب و جوش بود. همه اتفاق‌ها در کتاب «دا» از زبان این دختر بیان می‌شود.

 

شهسواران را چه شد؟

حسین پارسایی کارگردان تئاتر که در کارنامه خود بیشتر به آثار مذهبی پرداخته و چندی پیش نمایش «سردار مهر و ماه» را در تالار وحدت به صحنه برده است،‌ قصد دارد یک رئال اجتماعی را به صحنه ببرد. پارسایی در این رابطه گفت: نمایش «شهسواران را چه شد؟» نوشته مهرداد رایانی مخصوص است که از 24 شهریور ماه به مدت یک ماه در تالار اندیشه حوزه هنری به صحنه می‌رود.وی ادامه داد: این نمایش موضوعی اجتماعی دارد که بر اساس چند مستند دفاع مقدس به ویژه شخصیت اصلی رمان «دا» و تنی چند از رخدادها و شخصیت‌های آن است؛ در واقع نویسنده «شهسواران را چه شد؟» از شخصیت‌های اصلی رمان «دا» و تنی چند از شخصیت‌های واقعی و مستند خرمشهر بهره گرفته است.

نگارش مجموعه تلویزیونی «دا»

از سوی دیگر نگارش سریال «دا» توسط همایون اسعدیان ادامه دارد. این کارگردان درباره مجموعه تلویزیونی «دا»

گفت: این پروژه هم اکنون مرحله نگارش فیلمنامه و تحقیقات را سپری می کند البته بخشی از کارها انجام شده است.درصدد هستیم تا با برخی از افراد گفتگوهای حضوری انجام دهیم که در همین حین، طرح اولیه مجموعه شکل می گیرد.

ارتباط مجازی مخاطبان با راوی کتاب «دا»

استقبال زیاد از کتاب « دا » و در خواست های زیاد مخاطبان این کتاب برای ارتباط با سیده زهرا حسینی ، راوی کتاب باعث شد تا برای برقراری ارتباط میان خوانندگان کتاب و راوی آن یک پست الکترونیکی درنظر گرفته شود.

این اقدام توسط واحد زنان دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری انجام شده تا مخاطبان کتاب « دا » در دسترسی به سیده زهرا حسینی مشکلی نداشته باشند. مخاطبان می توانند دیدگاه ها ، نظرات و حرف های خود درباره کتاب « دا » و نیز سوالاتشان از راوی کتاب را از طریق آدرس اینترنتی hoseyni.zahra@gmail.com مطرح کنند.

بسیاری از خانواده‌های ایرانی در جنگ آسیب دیدند و برای نجات کشورشان زحمت کشیدند اما در دوره‌ای مقاومت و تلاش برای دفاع زیر سوال رفت به ما گفتند: جنگ طلب! تصمیم گرفتم مصاحبه و ثبت خاطره‌ها را شروع کنم و این تفکر را از بین ببرم

گفته های حسینی درباره «دا»

* وقتی فیلم یا سریالی از روی کتاب ساخته می‌شود، اثری به مراتب بیشتر خواهد داشت، چون با فیلم می‌توان به زندگی مردم رفت.

* درست است که سریال نمی‌تواند تمامی بخش‌های کتاب را در بر داشته باشد، اما بعد از پخش سریال، افرادی که کتاب را نخوانده‌اند، برای کسب اطلاعات بیشتر به آن رجوع می‌کنند و به این شکل کتاب و سریال مکمل یکدیگر خواهند بود. البته ممکن است انتقادهایی هم به آ ن وارد باشد، اما این کار می‌تواند راه‌گشای مسیری برای دیگر کتاب‌ها و سریال‌ها باشد.

* «دا» توانسته محرک مناسبی برای دیگر افراد باشد تا به روایت خاطرات خود از 8 سال دفاع مقدس بپردازند. حتی در بعضی موارد، برخی خاطرات ناب‌تری نسبت به دا دارند، اما به دلیل اینکه شیوه بیان مناسبی نداشته‌اند، خیلی مورد استقبال قرار نگرفته‌اند. دا باعث شد دیگران نیز از پل بگذرند و این فرهنگ را به مردم انتقال دهند.

* درست است که جنگ چهره خشنی دارد و برای برخی تصور اینکه زنی با روحیه لطیف در آن نقشی داشته باشد سخت است. مردان از جنگ نحوه رزم آن را بیان می‌کنند و زنان از زندگی در جنگ حرف می‌زنند؛ حفظ تمام لطافت‌ها در کنار تمام خشونت‌ها لازم است.

کتاب «دا» باید‌ها و نباید‌ها را منتقل نمی‌کند، بلکه روایتی است از زندگی یک دختر 17 ساله که نشان می‌دهد، می‌تواند از پس مدیریت محیط زندگی برآید. این آموزه‌های کتاب است که می‌تواند بر روی زنان اثر گذار باشد.

* کتاب «دا» تقریبا 20 سال پس از جنگ چاپ شد. چون من راضی نمی‌شدم مصاحبه کنم و خاطره‌هایم را بازگو کنم. فکر می‌کردم چه لزومی دارد این اتفاق‌ها را برای مردم بگویم. تصور می‌کردم ریا می‌شود. نمی‌خواستم اجر کارهایم را ضایع کنم.

«دا» روی صحنه

 

* بسیاری از خانواده‌های ایرانی در جنگ آسیب دیدند و برای نجات کشورشان زحمت کشیدند اما در دوره‌ای مقاومت و تلاش برای دفاع زیر سوال رفت به ما گفتند: جنگ طلب! تصمیم گرفتم مصاحبه و ثبت خاطره‌ها را شروع کنم و این تفکر را از بین ببرم. حس کردم این حق بچه‌های امروز است که خودشان بخوانند و خودشان قضاوت کنند. البته لطف خدا بود که خانم اعظم حسینی سر راهم قرار گرفت و باعث شد به آن روزها برگردم و با سوال‌های ریزی که پرسید همه چیز را از ذهنم بیرون کشید.

* متاسفانه بعضی آقایان نقش زنان را در جنگ کمرنگ معرفی کردند اما این زنان بودند که به پدر، برادر و فرزندانشان اجازه و روحیه حضور در جبهه را دادند. وقتی عراق حمله کرد مدتی طول کشید تا ارتش خودش را پیدا کند. همین مردان و زنان شهرهای مرزی بودند که جلو دشمن ایستادند. به جز امدادگری و کارهای پشت جبهه، بعضی زنان اسلحه ژ-3 دست می‌گرفتند که گاهی اندازه قد خودشان بود.

* کلافه و خسته نمی شدم؛ اما خاطره‌ها خیلی تلخ بود و من دچار فشارهای عصبی می‌شدم از طرفی این اضطراب به خانم اعظم حسینی (نویسنده کتاب) هم منتقل می‌شد. گاهی به قدری حالم بد می‌شد که مجبور می‌ ‍ ‌‎‌شدیم کار را 2-3 ماه تعطیل کنیم.

بعضی از اتفاق‌ها را نگفتم، بعضی‌ها را هم طبیعی است که فراموش کرده باشم.

* همیشه دلم برای خرمشهر و همشهریانم تنگ می‌شود و هر لحظه به یاد آنها هستم. خرمشهر قبل از جنگ خیلی سرسبز و آباد بود، بعد از 20 سال هنوز به شهر شبیه روزهای قبل از جنگ نشده.