ابزار رایگان وبلاگ

مهدی عارفی نژاد - ....اوج بندگی....✿ نماز ✿ Online Userنماز رمز موفقیت
@@@@ چاپ این صفحه
منوی اصلی
وصیت شهدا
وصیت شهدا
گالری تصاویر

اسلایدشو

مراجع تقلید






ارتباط آنلاین
پاسخگوی مسائل شرعی و اعتقادی بصورت آنلاین از دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
دوستان
ویرایش
پیوندها
حمایت از ما
لطفا برای حمایت از ما کلیک کنید (ضرر نمی کنید) 

Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 75
کل بازدید : 448277
تعداد کل یاد داشت ها : 158
آخرین بازدید : 04/4/18    ساعت : 4:8 ص
ارتباط با ما
شما برای ارتباط با مدیر میتوانید از دو روش استفاده کنید 1:از طریق ایمیل که باید همین تصویر زیر را انتخاب کنید تماس با ما


2:از طریق گفتگوی آنلاین(چت کردن)
دیگر صفحات ما



جستجو
درباره ی ما



ادعای عشق به خدا ،از کسی که سجاده دلتنگ حضور اوست ؛ پذیرفتنی نیست ... نماز نجوای عاشقانه با محبوب است ... نماز پرواز از قفس روزمرگی هاست در فضای ملکوت ... دلم پرواز می خواهد ...عزیزان،عاشقان خدا با انتقادات و پیشنهادات سازنده ی خود ما را در جهت ارتقا سطح کیفی وبلاگ یاری کنید. و من الله التوفیق
نظر سنجی
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
منتخب
ویرایش
لوگوی ما
آپلود سنتر
فایل های خود را از اینجا آپلود کنید
ساعت و اوقات شرعی
ساعت فلش مذهبی اوقات شرعی

موضوعات
نماز ، بهترین ماه ها ، رمز موفقیت ، حکمت نماز ، اسلام ، الگوی نماز ، حضرت آیت الله بهجت ، آیت الله بهجت ، آیت الله مکارم شیرازی ، رهنمود های آیت الله بهجت ، سفیانی کیست؟ ، شب زنده داری ، شب قدر ، شرایط توبه ، شناخت دین ، شهادت حضرت فاطمه(س) ، عید ، عید نوروز ، فلسفه ، فلسفه نماز ، فلسفه ی نماز ، کتاب پیوند جوان با نماز ، کیفیت نماز شب ، مشخصات سفیانی چیست؟ ، مظلومیت اسلام ، مفاتیح الحیات ، موعظه ، نقش نماز در مقابله با جنگ نرم ، نماز ائمه ، نماز پیامبر ، نماز پیامبر و ائمه ، نماز شب ، نماز عامل باز دارنده ی گناهان ، ورزش ، ولادت ، ولادت بانوی دو عالم ، ولادت حضرت فاطمه(س) ، کتابی با ارزش ، اسرار نماز ، اسرار نماز از زبان آیت الله بهجت ، آیت الله خامنه ای ، آثار نماز ، آخرالزمان ، آداب عید ، آداب عید نوروز ، آیا سفیانی با دجال تفاوتی دارد؟ ، آیات و روایات ، پاسخ به شبهات ، پیوند جوان با نماز ، پیوند نماز ، پیوند نماز با ورزش ، تحمت به اسلام ، تفسیر نمونه ، توبه ، جایگاه حضرت فاطمه(س) ، حجاب ، حضرت داوود ، حضرت سلیمان ، حضرت علی ، حضرت فاطمه ، حضرت فاطمه ی زهرا(س) ، حضور قلب در نماز ، الهی العفو ، امام علی(ع) ، اهمیت نماز از نظر آیات و روایات ، باز دارنه ی گناه ، برکات نماز ، حکمت نماز ، خرید کتاب ، داستان های قرآنی ، دانلود ، دانلود کتاب ، دجال ، دعای ندبه ، دین آسمانی ، دین بشر دوستی ، دین خدا ، دین عدالت ، دین محبت ، راز و نیاز ، راهکارهای حضور قلب در نماز ،

چند حدیث بسیار مهم از امام زمان(عج)

اللهم عجل لولیک الفرج

 

امام مهدى علیه السلام : ما اُرغِمَ أنفُ الشَّیطانِ بِشَى ءٍ مِثلِ الصَّلاةِ ؛ حدیث

امام مهدى علیه السلام :هیچ چیز مانند نماز ، بینى شیطان را به خاک نمى مالد .

 

 

الإمامُ المهدیُّ علیه السلام وقد سألَه علیُّ بنُ مهزیارَ : 

یا سیّدی ، متى یکونُ هذا الأمرُ ؟ ـ إذا حِیلَ بینَکُم وبینَ سبیلِ الکعبةِ . حدیث

امام مهدى علیه السلام ـ در پاسخ به این پرسش على بن مهزیار که: سرورم! این امر (ظهور) کى خواهد بود؟ ـ فرمود : هرگاه راه کعبه بر شما بسته شود.

 

 

 

 وَ عَنْهُ علیه السلام: إنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لاناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَلَوْلا ذلِک لَنَزَلَ بِکُمْ الْلَأواءُ وَاصْطَلَمَکُمْ الْأعْداءُ فـَاتـَّقـُوااللّه َ جَلَّ جـَلالُهُ. حدیث

از حضرت نقل شده که فرمود: ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى کنیم و شما را فراموش نمى کنیم، اگر جز این بود گرفتاریها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ریشه کن مى کردند پس تقواى خداى بزرگ را پیشه خود سازید.

 

 

 

وَ عَنْهُ علیه السلام: أما تعْلَمُونَ أنَّ الاَْرْضَ لا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ إمـّا ظاهِراً وَ إمـّا مَغْمُوراً. حدیث

به نقلى از امام مهدى علیه السلام فرمود: مـگر نمى دانیـد کـه زمـین، هرگز از حجّت خالى نخواهد بود، آشکار یا غایب و پنهان.

 

 

 وَ فى تَوقیعِهِ علیه السلام: وَ أمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإنَّهُ اِلىَ اللّه ِ وَ کَـذِبَ الْوَقـّاتـُونَ. حدیث

در نامه حضرت مهدى علیه السلامآمده است: اما ظهـور فـرج مربوط به خــداست و وقت تعیین کنندگان دروغ گفته اند.

 

 

امام مهدى علیه السلام : أکثِروا الدُّعاءَ بِتَعجیلِ الفَرَجِ فَإنَّ ذلِکَ فَرَجُکُم ؛ حدیث

امام مهدى علیه السلام :براى تعجیل در فرج بسیار دعا کنید ، که فرج من فرج شما نیز هست 

 

 

عنه علیه السلام : مَن أحَبَّنا فَلیَعمَل بَعَمَلِنا ، وَلیَستَعِن بِالوَرَعِ ، فَإِنَّهُ أفضَلُ مایُستعانُ بِهِ فی أمرِ الدُّنیا وَالآخِرَةِ حدیث .

امام على علیه السلام: هر که ما را دوست دارد، باید به کردار ما عمل کند و از پارسایى مدد گیرد ؛ چرا که آن، بهترین مددکار در امر دنیا و آخرت است.





برچسب ها : نماز  , الگوی نماز  , رمز موفقیت  ,


      


      

 

مشخصات دین اسلام                                                    اسلام

اسلام نام دین خداست که یگانه است و همه پیامبران برای آن مبعوث شده‏ اند و به آن دعوت کرده اند صورت جامع و کامل دین خدا به وسیله خاتم‏ پیامبران حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم به مردم‏ ابلاغ شد و نبوت پایان یافت و امروز با همین نام در جهان شناخته می‏شود. تعالیم اسلامی که به وسیله خاتم انبیاء ابلاغ شد، به حکم اینکه صورت‏ کامل و جامع دین خداست و برای این است که برای همیشه راهبر بشر باشد، مشخصات و ممیزات خاص دارد که متناسب با دوره ختمیه است این مشخصات‏ در مجموع خود نمی‏توانست در دوره های قبل که دوره های کودکی بشر بود وجود داشته باشد هر یک از این مشخصات معیاری است برای شناخت اسلام با این‏ معیارها و مقیاسها که هر کدام یک " اصل " از اصول تعلیمات اسلامی است‏ می‏توان سیمایی و لو مبهم، از اسلام به دست آورد، و هم می‏توان با این معیارها تشخیص داد که فلان تعلیم از اسلام هست یا نیست‏.

ما مدعی نیستیم که بتوانیم همه معیارها را در اینجا گرد آوریم، ولی‏ سعی می‏کنیم حتی المکان صورت جامعی از آنها ارائه دهیم. می‏دانیم هر مکتب و ایدئولوژی و هر دستگاه اندیشه که طرحی برای نجات و رهایی و کمال و سعادت بشر ارائه می‏دهد، یک سلسله ارزشها عرضه می‏دارد و " باید " ها و " نباید " ها و " شاید " ها و " نشاید " ها در سطح‏ فرد یا جامعه می‏آورد که باید چنین بود، باید آنچنان شد، باید چنین یا چنان ساخت، باید فلان جهت را انتخاب کرد، باید به فلان سو رفت و فلان‏ هدف را تعقیب کرد، مثلا باید آزاد و آزاده زیست، باید شجاع و دلیر بود، باید مدام و پیوسته رفت، باید کامل شد، باید جامعه ای بر اساس‏ قسط و عدل ساخت، باید در جهت قرب به حق پیش رفت ولی این " باید " ها و " نباید " ها متکی بر فلسفه خاصی است که آنها را توجیه می‏نماید، یعنی اگر یک مکتب یک سلسله دستورها و فرمانها عرضه می‏دارد، ناچار متکی بر نوعی فلسفه و جهان بینی درباره هستی و جهان و جامعه و انسان است‏ که چون هستی چنین است و جامعه یا انسان چنان است، پس باید اینچنین و آنچنان بود. جهان بینی یعنی مجموعه ای از بینشها و تفسیرها و تحلیلها درباره جهان و جامعه و انسان که جهان چنین است و یا چنان است، اینچنین قانون دارد، آنچنان پیش می‏رود، فلان هدف را تعقیب می‏کند یا نمی‏کند، مبدا دارد یا ندارد، غایت دارد یا ندارد و امثال اینها، و یا انسان چنین سرشت و طبیعتی دارد، مثلا با فطرتی خاص آفریده شده یا نشده، مختار و آزاد است یا مجبور، یک واقعیت انتخاب‏ شده در طبیعت است و به تعبیر قرآن " اصطفا شده " و یا یک واقعیت‏ تصادفی، و یا جامعه مستقل از قوانین حاکم بر افراد قانون دارد یا ندارد، قوانین حاکم بر جامعه و تاریخ چه قوانینی است و امثال اینها.

 الله 

ایدئولوژی بر پایه جهان بینی استوار است اینکه چرا باید اینچنین یا آنچنان بود یا زیست یا رفت یا ساخت باشد، برای این است که جهان یا جامعه یا انسان چنین یا چنان است " چرای " هر ایدئولوژی در جهان‏ بینی‏ای که آن ایدئولوژی بر آن استوار است نهفته است و به اصطلاح، ایدئولوژی از نوع " حکمت عملی " است و جهان بینی از نوع " حکمت‏ نظری " هر نوع خاص از حکمت عملی مبتنی بر نوعی خاص از حکمت نظری‏ است، مثلا حکمت عملی سقراط بر اساس بینش خاصی است که سقراط از جهان‏ دارد که همان حکمت نظری اوست، و همچنین است رابطه حکمت عملی اپیکور و حکمت نظری او، و همچنین دیگران. پس چرا ایدئولوژیها مختلف و متفاوت است؟ چون جهان بینها مختلف‏ است ایدئولوژی تابعی است از جهان بینی. از طرف دیگر، جهان بینی که می‏توان آن را جهان شناسی نیز تعبیر کرد، چرا مختلف است؟ چرا یک مکتب جهان را اینچنین می‏بیند و دیگری آنچنان‏؟ یکی اینچنین می‏شناسد و دیگری آنچنان؟ پاسخ به این پرسش چندان ساده نیست. برخی تا به اینجا می‏رسند فورا پای پایگاه اجتماعی و وضع طبقاتی را به میان می‏کشند، مدعی هستند موضع‏ طبقاتی و پایگاه طبقاتی به هر کس دید خاص می‏دهد و عینک خاص برای دیدن‏ جهان به چشمش می‏زند، رابطه انسان با جامعه اش با آنچه در جامعه تولید و توزیع می‏شود، با چگونگی‏ تولید و توزیع و در نتیجه برخورداری یا محرومیت خودش، عکس العمل ویژه‏ در روان و اعصاب او ایجاد می‏کند و به وضع درونی او شکل خاص می‏دهد، شکل‏ خاص وضع درونی و ذهنی او اندیشه و ارزیابی و قضاوت او را درباره اشیاء تحت تاثیر قرار می‏دهد. به قول مولوی:

چون تو برگردی و برگردد سرت *** خانه را گردنده بیند منظرت

ور تو در کشتی روی بریم روان *** ساحل یم را چو خودبینی دوان

گر تو باشی تنگدل از ملحمه *** تنگ بینی جو دنیا را همه

ور تو خوش باشی به کام دوستان *** این جهان بنمایدت چون بوستان

چون تو جزو عالمی پس ای مهین *** کل آن را همچو خودبینی یقین

هر که را افعال دام و دد بود *** بر کریمانش گمان بد بود

 حرم پیامبر اکرم(ص)

طبق این نظر کسی نمی‏تواند بینش خود را صحیح و بینش دیگری را غلط تلقی‏ کند، زیرا بینش، امری نسبی و محصول رابطه خاص هر فرد با محیط طبیعی و اجتماعی اوست و برای هر کس همان صحیح است که می‏بیند. ولی مطلب به این سادگی نیست در اینکه اندیشه انسان تا حدود زیادی‏ تحت تاثیر محیط قرار می‏گیرد، بحثی نیست، ولی اینکه انسان یک پایگاه‏ آزاد اندیشه دارد که می‏تواند از هر تاثیری خود را مستقل نگه دارد که از آن در زبان اسلام به " فطرت " تعبیر شده است قابل نفی و انکار نیست و در جای دیگر و فرصتی دیگر باید به تفصیل درباره آن سخن بگوییم. فرضا هم بخواهیم اصالت و استقلال انسان را و در حقیقت واقع بینی او را از او بگیریم، هنوز زود است که در این مرحله ( مرحله‏ جهان بینی و جهان شناسی ) انسان را محکوم کنیم.

آنچه برای فیلسوفان ودانشمندانی که از نزدیک در این مسائل مطالعه‏ دارند امروز مسلم است این است که ریشه چند گونگی جهان بینیها و جهان‏ شناسیها را در شناخت شناسیها، در آنچه که امروز نظریه معرفت و یا شناخت نامیده می‏شود، باید جستجو کرد*. همت فیلسوفان متوجه شناخت شناسی شده است تا آنجا که عده ای مدعی‏ شدند فلسفه، جهان شناسی نیست، شناخت شناسی است اینکه جهان شناسیها مختلف می‏شود، از آن است که نظریات درباره " شناختن " مختلف است‏ یکی می‏گوید جهان را از طریق عقل باید شناخت و دیگری می‏گوید از راه حواس‏ و سومی می‏گوید از راه تزکیه نفس و اشراق و الهام از نظر یکی مراحل‏ شناخت به گونه ای است و از نظر دیگری به گونه ای دیگر کاربرد عقل از نظر برخی محدود است و از نظر برخی نامحدود منابع شناخت چیست؟ معیار آن چیست؟ و امثال اینها. پس ایدئولوژی هر مکتب مبتنی است بر جهان بینی آن و جهان بینی آن‏ مبتنی است بر نظریه اش درباره معرفت و شناخت. مترقی بودن هر ایدئولوژی‏ بستگی دارد به مترقی بودن جهان بینی‏اش و مترقی بودن جهان بینی‏اش بستگی‏ دارد به مترقی بودن شناخت شناسی‏اش در حقیقت، حکمت عملی هر مکتب‏ وابسته است به حکمت نظری آن و حکمت نظری اش وابسته است به منطق آن مکتب.

پس هر مکتب در درجه اول باید منطق خود را مشخص نماید. اسلام، هر چند یک مکتب فلسفی نیست و با زبان و اصطلاح فلسفه و فلاسفه‏ با مردم سخن نگفته است، زبانی دارد مخصوص خودش که عموم طبقات به‏ فراخور فهم و استعداد خود از آن بهره می‏گیرند، ولی در لابلای مطالب خود درباره همه این مسائل سخن گفته است و این سخت حیرت آور است بطوریکه‏ می‏توان ایدئولوژی آن را به صورت یک دستگاه اندیشه عملی، و بینشهای‏ جهانی آن را به صورت یک حکمت نظری، و نظریاتش را در باب معرفت و شناخت شناسی به صورت اصول یک منطق عرضه داشت. در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ( جلد اول ) مخصوصا مقاله‏ چهارم ( ارزش معلومات ) درباره این گونه مطالب به تفصیل بحث شده است‏ در رساله ای که در نظر است تحت عنوان " شناخت " منتشر شود مفصل تر بحث خواهد شد

 

منبع: وحی و نبوت، صفحه 101-96

طهور

 

 





برچسب ها : اسلام  , دین خدا  , شناخت دین  ,


      

اسلام دین محبت                                                                                                                                                                                 نماز                      ISLAM                                                                         

                                                                     

علل متهم شدن اسلام به خشونت               

فاصله گیری مسلمانان از سیاست های صلح جویانه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حب ریاست سبب شد که جامعه اسلامی و اسلام خشونت گرا معرفی شود. بر همین اساس بود که علی علیه‌السلام در مذهب بنی امیه، یکی از ویژگیهای آنان را خشونت گرایی بیان نمود. یکی از علل عمده معرفی شدن اسلام به عنوان دین خشونت و مسلمانان به عنوان خشونت گرا، اتهام و تبلیغات گسترده استکبار علیه اسلام و مسلمانان است که شدیداً فضای جامعه را آلوده کرده و اسم اسلام و مسلمانان توام باخشونت یاد می شود. استعمار ستیزی دین و روحیه استقلال گرایی مسلمانان شدیداً منافع استعمار را به خطر انداخت، و همین عامل سبب شد که دین ستیزان، اسلام ومسلمانان را خشونت گرا معرفی کنند. متأسفانه دشمن در تبلیغات خود که با بهره گیری از ابزار و ساز و برگ های مدرن صورت گرفت موفق بود. زیرا امروزه جهان اسلام خشونت گرا معرفی شده و جنگ افروزان غرب صلح گرا مردم فلسطین که به دفاع از خود می پردازند، خشونت طلب و ترورسیم معرفی شده، ولی صهیونیست‌ها که دستشان به خون هزاران کودک، پیر مرد و. . آغشته است، صلح طلب معرفی می شوند.

یکی از نویسندگان می گوید: چرا ناگهان اسلام متهم به دین خشونت شد؟ آن هم از طرف بلوکی که خودش رکورد دار خشونت در دنیا است. یعنی نظام لیبرال سرمایه داری که رکوردار خشونت در کل تاریخ بشر تا امروز است وعظیم ترین جنگ های بین المللی وسلاح های میکروبی وکشتار جمعی را در جهان دارد که در جهان سابقه نداشته است. کسانی که در ویتنام، سر یک بچه را می گرفتند و جمجه او را به درخت می کوبیدند و وقتی متلاشی می شد، قاه قاه می خندیدند، آن وقت آنها در دنیا علیه خشونت صحبت می کنند. در جنگ جهانی اول ودوم حدود 63 میلیون انسان کشته شدند، آیا این کشتار از سوی مسلمانان به وجود آمد، یا از سوی مدعیان تساهل غرب؟ آیا قتل عام صدها هزار انسان که در کوبا، ویتنام، ژاپن و افغانستان و… صورت گرفت، از سوی همان هایی که به وجود نیامد که ناقوس صلح جویی وتساهل را به صدا در آورده اند؟!

آیا در اروپا و غرب حدود 5 میلیون نفر به جرم فکر کردن وتخطی از فرمان پاپ به دار آویخته نشدند؟ متأسفانه امروزه کسانی اسلام را دین خشونت ومسلمانان را خشونت گرا معرفی می کنند که خود پرچمدار خشونت ووحشی گری در جهان هستند. گوستاولوبون می نویسد: به گفته دختر امپراطور قسطنطینه، یکی از تفرحات آنها (صلیبی ها) این بود که هر طفلی که جلو شان می گذشت او را به حربه دو نیم کرده ودر آتش می سوزانیدند. همو از قول روبرت راهب که خود در جنگ حضور داشت نقل می‌کند: لشکر ما ـ یعنی مجاهدین صلیب، در گذرها و میدان ها و پشت بام ها در حرکت بودند و مثل شیر ماده ای که بچه اش را ربوده باشد، از قتل عام ها لذت می بردند، اطفال را پاره پاره می کرده و جوان و پیر را در یک ردیف از دم شمشیر می گذارانیدند و چندین نفر را به یک رسیمان به دار می آو یختند. گوستاولوبون در خصوص رفتار مسلمان با مسیحیان نیز می نویسد: صلاح الدین ایوبی سردار فاتح مسلمانان به عیسویان بیت المقدس عفو عمومی داد و برای فیلیب اگوست و ریشارد در ایام بیماری انواع اغذیه و ادویه مقوی فرستاد. بنابراین خشونت گرایی برخی از مسلمانان مبتنی برخودخواهی و دنیاگرایی بوده است که خودخواهی اختصاص به مسلمانان ندارد. امروزه در جهان نیز خودخواهی حاکمان ستمگر سبب شده است که خشونت گرایی به اوج خود رسیده است. آن عده از حاکمانی که با اراده مردم وبر اساس جمع نمی توانستند به حکومت برسند، متوسل به قهر می شدند.

از سوی دیگر برای توجیه سیاست های خشونت آمیز به تحریف معارف دینی می‌پرداختند و از احکام اسلامی مانند حدود و قصاص استفاده ابزاری می کردند، رهبران ظالم که قدرت سیاسی آنان مبتنی بر مشروعیت مردمی و الهی نبود، خود را نمایندگان خدا خوانده و مخالفان سیاسی خود را اهل بغی دانسته به کشتار آزادی خواهان می پرداختند. آیا اکثر حاکمان بنی امیه و بنی عباس با انگیزه ریاست طلبی به قتل عام هزاران انسان، نپرداختند؟! قدرت گرایی این دسته از رهبران نه تنها مبنای اسلامی نداشت که ضد سیاست پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام بود. آیا جنگ افروزی معاویه و یزید را می توان به حساب دین گذاشت؟ از منظر اسلام هدف وسیله را توجیه نکرده وبهره گیری از خشونت غیر قانونی جایز نیست. از سوی دیگر اسلام برای تحقق اهداف بلند مدت راهکارها و راهبردهای منطقی و شرعی را ارائه نموده است


بشر دوستی اسلام

کعبه

اسلام دین بشر دوستی است. اسلام حتی مشرک را دوست دارد اما نه از آن نظر که مشرک است، بلکه از این نظر که مخلوقی از مخلوقات خداست، و البته از آن جهت که در راه هلاکت و ضلالت افتاده‏ است و راه نجات و سعادت را گم کرده است، ناراحت است، و اگر او را دوست نمی‏داشت در مقابل شرک و بدبختی‏اش بی‏تفاوت می‏بود. در اسلام حب و بغض هست اما حب و بغض عقلی و منطقی نه احساسی و بی‏قاعده و ضابطه دوستی و دشمنی که صرفا از احساس برخیزد منطق ندارد، احساسی است کور و کر که بر درون انسانی مسلط می‏گردد و او را به هر طرف‏ که بخواهد می‏کشد، اما حب و بغض عقلی ناشی از یک نوع درک، و در حقیقت، ناشی از علاقه به سرنوشت انسان دیگری است که مورد علاقه واقع‏ شده است.

یک مثال : پدر و مادر نسبت به فرزند خود دو نوع علاقه دارند : یکی‏ عقلی و منطقی و دیگری احساسی علاقه منطقی موجب می‏گردد گاهی والدین با کمال جدیت فرزند خویش را در رنج قرار دهند و موجبات ایلام وی را فراهم‏ آورند مثلا طفل را در اختیار جراح قرار می‏دهند والدین در آن حال اشک‏ می‏ریزند، دلشان می‏سوزد و چشمانشان می‏گرید اما از پزشک می‏خواهند هر چه‏ زودتر او را تحت عمل قرار دهد، عضو قطع کردنی را قطع کند با همه لوازم‏ و عوارضی که درد و رنج و احیانا نقص عضو دارد آن اشک در اثر علاقه‏ احساسی است و این تقاضا در اثر علاقه عقلی و منطقی اگر آنها ملاحظه دل‏ سوختن فعلی را بکنند و علاقه احساسی را بر علاقه منطقی مقدم بدارند و اجازه‏ ندهند که عضوی از اعضای او را ببرند، در حقیقت به مرگ او تن داده اند، اما به منطق عقل و به حکم علاقه به سرنوشت فرزند، پا روی احساسات‏ خویش می‏گذارند و به ایلام و آزار طفل تن می‏دهند. هر انسان عاقلی احیانا برای اینکه درد خویش را درمان کند خود را تسلیم‏ جراح می‏کند که مثلا انگشت مرا قطع کن او دلش نمی‏خواهد درد بریدن انگشت‏ را بکشد، همچنانکه از کم شدن یک انگشت فوق العاده ناراحت می‏شود، ولی‏ این درد را منطقا تحمل می‏کند و به حکم عقل به این نقص عضوی تن می‏دهد همانا عقل و منطق است که او را پیش می‏برد و تقاضا را بر زبانش می‏آورد، و الا احساس در اینجا حکمش بر خلاف این است. (3)


منابع : کتاب نقد، ویل دورانت، تاریخ تمدن، مجله تحقیقات حقوقی دانشگاه شهید بهشتی، تفسیر نمونه، کتاب آشنایی با قرآن،

کتاب ولاء ها و ولایتها

طهور

 





برچسب ها : دین محبت  , دین عدالت  , مظلومیت اسلام  , تحمت به اسلام  , دین بشر دوستی  , دین آسمانی  ,


      

نمازی خاص با اثری عجیب

در سال 1363 هجری قمری رحمت حق تعالی از شهر قم و حومه آن قطع شده و از آغاز بهار تا اوایل خرداد حتی قطره ای باران از آسمان نازل نشده بود. دشت و هامون خشک و مزارع در اثر بی آبی پژمرده شده بود و آخرین مراحل حیات خود را طی می کرد.

ابرهای اندوه و وحشت بر سراسر منطقه سایه افکنده بود و خرمن امید مردم را بر باد می داد. در چنین موقعیت خطرناک و ساعات وحشتناکی که امید افراد رفته رفته به ناامیدی مبدّل می شد و بیم قحطی این سامان را تهدید می کرد، نسیم صبح رحمت وزیدن گرفت: یگانه مرد ایمان و خداپرستی که در کانون معرفت، اسرار حقیقت آموخته بود و آن گوهر گرانبهایی که در گنجینه تقوا و فضیلت برای چنین موقعی اندوخته شده بود، با عزمی متین و ایمانی راسخ دامان همّت به کمر زد و تصمیم گرفت به وسیله نماز استسقاء و دعا، از منبع رحمت الهیّه طلب باران نماید و روی عجز و نیاز به درگاه خداوند رحیم بی نیاز آورد. پس ، اراده خود را به عموم طبقات اعلام کرد و در روز جمعه یک ساعت بعد از طلوع آفتاب عازم گردید تا با رعایت دستور مقدس اسلام مشغول نماز شود. مردمی که بر اثر سستی ایمان به خداوند، خوش گمان نبودند، به رغم فساد درونی خود، از راه خیرخواهی، به حضرتش معروض داشتند: ممکن است این نماز، بی اثر بماند و به مقام شامخ شما لطمه بخورد. ولی آن رادمرد، با حسن ظنّی که به خدای خود داشت و جز خدای خود هیچ کس را نمی دید و جز سخن حق سخنی نمی شنید، بدین سخنان وقعی نگذارد و فرمود:

من به دستوری که از شارع اسلام رسیده است عمل می کنم و وظیفه خود را انجام می دهم و بیمی از گفته این و آن ندارم . آنچه صلاح باشد، واقع خواهد شد. آنگاه طبق مقررّات دینی خود با جمعی از مردان با ایمان و با داشتن روزه ، چنانکه دستور رسیده است ، ردای مبارک را از راست به چپ و برعکس‍ انداخت و با پای برهنه ، مانند عموی بزرگوارش حضرت ثامن الائمّه علی بن موسی الرّضا علیه السّلام که در مرو خراسان برای استسقاء به بیابان رفت ، استغفار کنان رهسپار سمت خارج خاک فرج گردید و به امید فتح و فرج رو به بیابان نهاد. این حادثه مصادف با زمانی بود که متّفقین ایران را اشغال کرده و واحدهایی از سربازان انگلیسی و آمریکایی در حدود خاک فرج استقرار یافته بودند.

در این میان چند نفر از دشمنان قرآن از فرقه ضالّه و مضلّه بهائیّه ، به آنها خبر داده بودند که عده زیادی از اهالی در نظر دارند به این محدوده بیایند و چاه آبی را که مورد استفاده شماست پر کنند و بعد برای نابود کردنتان به شما حمله بیاورند. نیروهای متّفقین که این خبر را شنیدند، چون از جریانات و قضایا هیچ اطّلاعی نداشتند و از طرفی هم هیاهوی مردم این گفته ها را تایید می کرد، کاملا برای دفاع آماده شدند و حتی تیربارها را به سوی جمعیت قرار دادند تا هنگام حمله مردم از خود دفاع کنند.

مرحوم آیة اللّه فقید که تنها متوجه خدا بود و هدفی خاص داشت ، با نهایت رشادت و متانت به راه خود ادامه داد و با حضور  متجاوز از بیست هزار تن از همراهان ، در حال تضرع و خشوع به ذات مقدس ‍ ربوبی ، نماز استسقاء را به جای آورد و آن را با خطبه و دعا پایان می داد. دل ها پرتپش و رنگ از رخ افراد پریده بود. هر کس با خود زمزمه می کرد که آیا دعا به هدف اجابت خواهد رسید یا خیر؟ متخصّصان اروپایی که در لشکر متّفقین بودند، اوضاع جوّی را به دقت مورد بررسی قرار داده و اظهار داشتند که علائمی از نزول باران به چشم نمی خورد.

روز دیگر، باز مرحوم آیة اللّه فقید - اعلی اللّه مقامه الشّریف - با جمعی از خوّاص اهل علم با خضوع و خشوع بیشتری به خارج محدوده رفتند و به حکم من لجّ بابا ولجّ بر اصرار و استغاثه افزودند و با چشم گریان و دل بریان چنین با خدای تو راز و نیاز کردند:

خدایا، اگر بندگان تو مخالفت و معصیت تو را می کنند، تو آنان را به غضب خود و قطع رحمتت ، مؤ اخذه مفرما و بر آنان رحم کن ، که تو ارحم الرّاحمینی . آنگاه از قبیل ادعیه ماثوره و غیر ماثوره خواندند و به سجده افتادند و با تضرع و زاری تقاضای نزول رحمت کردند. ناگهان آثار رحمت حق تعالی در آسمان ظاهر گردید و ابرهای متراکم ، آسمان قم را پوشانید. مردم به سوی خانه ها روانه شدند، ولی هنوز به مقصد نرسیده بودند که باران سیل آسیایی شروع به بارید کرد و شهر و حومه را سیراب ساخت ، بطوری که سیل در رودخانه قم به راه افتاد. روح تازه ای در سراسر باغات و مزارع و بیابانهای سوزان دمیده شد و زمین که بر اثر بی آبی خشک و تفته شده بود، خلد برین گردید.

ظهور این کرامت بزرگ و دعای سریع الاجابه ، در جهان اثر عجیبی بخشید، بطوری که ژنرالها و فرماندهان لشکر متّفقین نیز تسلیم مقامات دینی شدند و از آن بزرگوار خواستند برای رفع غائله جنگ جهانی دعا فرمایند و مقامات رسمی لندن و واشنگتن وقوع این حادثه شگفت انگیز را از طریق رادیو، در تمام دنیا پخش کردند. در نتیجه ، حقّانیت دین مبین اسلام و ارزش حوزه علمیّه قم عملا بر جهانیان آشکار گشت و بر آن مردم عادی و عناصر ناپاکی که به دیانت اسلام و حوزه علمیّه قم به نظر منفی و حقارت می گریستند، ثابت شد که مردان پاک و با فضیلتی در عالم هستند که بی واسطه با عالم غیب پیوستگی پیدا می کنند و می توانند با نیروی ایمان جهانی را تکان دهند و طبیعت را با اذن خداوند در زیر فرمان آورند.

 

چهل داستان درباره نماز و نمازگزار، یدالله بهتاش

 





      
<   <<   16   17      





Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...