وقایع امروز پنجشنبه 1392/7/11 ه.ش ... 1434/11/27 ه.ق  

 

حرکت پیامبر صلّی الله علیه و آله  واصحاب از مدینه برای حجة الوداع

حجة الوداع

این واقعه در سال دهم هجرى اتفاق افتاد. رسول خدا صلى الله علیه و آله تصمیم گرفت که در آن سال با یاران خود حج و مناسک را بجاى آورد، و مسلمانان را به مناسک حج اسلامى آشنا سازد تا مسلمانان بتوانند حج را با مناسک آن به خوبى یاد گرفته و این فریضه بزرگ الهى را به نحو احسن انجام دهند. بر اساس این هدف مقدس الهى ، در روز 25 ذیقعده از مدینه به سوى مکه سفر کردند.1

هنگامى که به منطقه سرف رسیدند، اصحاب را به دو دسته تقسیم کرد،...

 

 


هنگامى که به منطقه سرف رسیدند، اصحاب را به دو دسته تقسیم کرد، دسته اى که گوسفند قربانى را با خود همراه داشتند، امر فرمود که محرم به احرام حج شوند و به همراه او اعمال حج را بجا آورند، و کسانى که قربانى به همراه نداشتند، حضرت صلّی الله علیه و آله به آنان امر فرمود که محرم به احرام عمره مفرده شوند. حضرت على  علیه السلام - که قبل از آن ، از جانب حضرت به یمن رفته بود - در منطقه سرف به حضرت رسید.ند به دستور پیامبر  صلّی الله علیه و آله ایشان نیز لباس احرام بر تن نمودند و محرم شدند.


هنگامى که به عرفه رسیدند، رسول خدا صلى الله علیه و آله خطبه اى ایراد نمود و در آن خطبه اکثر مسائلى را که مسلمانان به آن نیاز داشتند بیان نمود.

براساس نقل ابن اثیر، در آن سال عده زیادى در حج شرکت کرده بودند؛ جمعیت مسلمانان به گونه اى زیاد بود که صداى رسول خدا صلى الله علیه و آله به گوش آنها نمى رسید، و ربیعة بن امیه فرمایشات و بیانات حضرت را براى آنان توضیح مى داد.2

در ادامه ابن اثیر میگوید: سرانجام رسول خدا صلى الله علیه و آله اعمال حج و مناسک آن را بجاى آورد. این حج آخرین حج رسول خدا صلى الله علیه و آله بود که به حجة الوداع یا حجه البلاغ شهرت یافت .

نظریه : ابن اثیر تاریخ حجة الوداع را به همین اندازه بیان نموده و به شکل مرموزى از جریان غدیر گذشته و از آن اسمى به میان نیاورده است و حال آنکه اساس و ریشه مساءله حج در آن سال ، معرفى جانشین و خلیفه خود بود که حضرت در سرزمین حجفه و در وادى غدیر آن را متذکر شده بود.

روایت غدیر را حدود 30 نفر از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل کرده اند، و علما و بزرگان عامه نیز این روایت را به طرق مختلف و با الفاظ گوناگون از اصحاب نقل کرده اند .

در اینجا لازم میدانم که ادامه مطلب را از کتاب قادتنا کیف نعرفهم - تاءلیف حضرت آیة الله میلانى بیان کنم :

مرحوم آیة الله میلانى ، بخشى از این روایات را با ذکر طرق از کتب معتبره عامه نقل نموده است ، چون بناى ما بر اختصار است به ذکر یک روایت بسنده مى کنیم :

این روایت را خوارزمى به اسناد خود 3 از ابى سعید الخدرى نقل نموده ، که اضافه بر سخنان حضرت سخنان حسان بن ثابت شاعر معروف عرب را نیز بیان کرده است .

روى الخوارزمى باسناد عن ابى سعید الخدرى ، انه قال : ان النبى یوم دعا الناس الى غدیر خم ، امر بما کان تحت الشجرة من الشک فقام ، و ذلک یوم الخمیس ، ثم دعا الناس الى على فاخذ بضبعه فرفعهما حتى نظر الناس ‍ الى بیاض ابطیه ثم لم یتفرقا حتى نزلت هذه الآیة : الیوم اکلمت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا 4 فقال رسول الله : الله اکبر على اکمال الدین و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى و الولایة لعى ، ثم قال : اللهم وال من والاه وعاد من عاداه و انصر من نصره

سخن رسول خدا صلى الله علیه و آله به این نکته پایان یافت ، پس حسان بن ثابت که یکى از شعراى زبردست عرب به شمار مى رفت از حضرت اجازه گرفت تاشعرى را که در مساءله غدیر سروده بود براى جمعیت حضار قرائت نماید.

 

او شعرش را به این ترتیب آغاز نمود:

ینادیهم یوم الغدیر نبیهم

نجم و اسمع بالرسول منادیا

بانى مولاکم نعم ، و ولیکم

فقالوا: ولم یبدو هناک النعامیا

الهک مولانا و انت ولینا

ولا تجدل فى الخلق للامر عاصیا

فقال له : قم یا على فاننى

رضیتک من بعدى اماما و هادیا

فمن کنت مولاه فهذا ولیه

فکونوا له انصار صدیق موالیا

هناک دعا اللهم وال ولیه

و کن للذى عاد علیا معادیا

به نظر مى رسد مساءله غدیر و تعیین حضرت امیر در بین اصحاب از قبل مطرح بوده وگرنه چگونه مى توان تصور کرد که حسان بن ثابت فى البداهه شعرش را در مجلس سروده باشد، پس چنین در مى یابیم که حسان بن ثابت این شعر را قبلا سروده بوده و در واقعه غدیر هم فقط از رسول خدا صلى الله علیه و آله اجازه گرفته بوده تا آنرا براى مردم قرائت کند.

رسول خدا صلى الله علیه و آله در مناطق و اماکن مختلف و در مناسبتهاى گوناگون مساءله ولایت حضرت على - علیه السلام - را مطرح نموده و قضیه خلافت و جانشینى آن حضرت را میان مردن روشن کرده است . ابن اثیر خطبه رسول خدا صلى الله علیه و آله در عرفات را متذکر شده است ، پس ‍ معلوم مى شود که مطرح نمودن مساءله خلافت در غدیر خم ، اتمام حجتى براى مردم بوده و در واقع آخرین پیامى که بوده به مردم رسانده خست و به همین خاطر آن را حجه البلاغ نیز نامیده اند.

چنین به نظر مى رسد که علت انتخاب منطقه غدیر خم ، بدان لحاظ بوده که آن منطقه گذرگاه همه حاجیان - که در آن سال به قصد زیارت بیت الله الحرام مشرف شده بودند - بوده است . رسول خدا صلى الله علیه و آله این منطقه را جهت تبیین مبانى مساءله خلافت انتخاب نمود که در آن خطبه چند نکته مهم را به مسلمین خاطر نشان نمود:

1 - مساءله نصب حضرت على - علیه السلام - به منصب خلافت بوده است ، زیرا حضرت تصریح نمودند که : هر کسى را که من بر او ولایت دارم على نیز همان ولایت را بر او دارد در این جمله رسول خدا صلى الله علیه و آله به نحو اطلاق و ارسال تمام شؤ وناتى که واجد آن از طرف خداوند متعال بود به حضرت على - علیه السلام - منتقل کرد.

از هم این شؤ ونات این بود که حضرت على نیز از طریق وحى و الهام علوم خود را از خداوند فرا مى گرفت و در گفتار و کردار معصوم بود، قرآن کریم عصمت حضرت را به این آیه تأیید مى کند: و ما ینطق عن الهوى # ان هو الا وحى یوحى # علمه شدید القوى 5 بر اساس مفاد این آیه ، جمیع علوم و اطلاعات رسول خدا صلى الله علیه و آله از ناحیه خداوند به او تعلیم داده مى شود و مقام عصمت نیز با تمام شؤ وناتش به حضرت على منتقل مى شود.

در حدیث منزلت که متفق و مورد قبول بین عامه و خاصه است ، رسول خدا صلى الله علیه و آله فقط مساءله نبوت را از حضرت على استثنا نمود، اگر خاتمیت نبوت رسول خدا صلى الله علیه و آله نبود به اطلاق کلام حضرت مى توانستیم چنین ادعا کنیم که حضرت على - علیه السلام - در تمام شؤ ونات حتى مساءله نبوت تالى تلو پیامبر است لکن چون رسول خدا صلى الله علیه و آله در این حدیث شریف فقط مساءله نبوت را از حضرت استثنا نمود و فرمود: الا انه لا نبى بعدى چنین استفاده مى شود که حضرت در غیر از مساءله نبوت در سایر مسائل هم شاءن رسول خدا صلى الله علیه و آله مى باشد.

2 - مسؤ له نصب حضرت على - علیه السلام - انتصاب از جانب پروردگار متعال بوده است . زیرا حضرت تصریح نمودند که : مساءله خلافت على تنها خواسته من نیست بلکه خواسته پروردگار نیز مى باشد و من براساس وحى خداوند متعال ماءمورم که خلافت حضرت را به شما ابلاغ نمایم . الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا نزول این آیه وظیفه پیامبر را در مورد اتمام حجت بر مردم را بیان کرده است ، و نشان مى دهد که ولایت حضرت متمم و مکمل دین است .

3 - اساس ولایت بر محبت است ، اگر محبت و گرایش قلبى نباشد پذیرش ‍ ولایت از حضرت امکان پذیر نیست ، بر همین اساس حضرت دعا کرده و فرموده : اللهم وال من والاه ؛پروردگارا! هرکس على را دوست دارد او را دوست بدار.

اساس کینه توزى و عداوت نیز بر این است که انسان حق را نفهمد و زیر بار آن نرود، بر همین اساس حضرت آنان را نفرین کرده و فرمود: و عاد من عاداه ؛هرکس على را دشمن مى دارد او را دشمن بدار.

خوارزمى 6 گفته است که : عده اى از صحابه حدیث غدیر - بدون شعر حسان بن ثابت - را نقل نموده اند، اسامى آنان بدین شرح است :

1ـ على بن ابیطالب علیه السلام

2ـ عمربن الخطاب

3ـ براءبن عازب

4ـ سعدبن ابى وقاص

5ـ طلحه بن عبیدالله

6ـ حسین بن على علیه السلام 

7ـ عبدالله بن مسعود

8ـ عماربن یاسر

9ـ عمار بن یاسر

10ـ ابو ایوب انصارى

11ـ ابن عمر

12ـ عمران بن حصین

13ـ بریدة بن الحصین

14ـ ابوهریرة

15ـ جابربن عبدالله

16ـ ابورافع مولى رسول الله

17ـ حبشى بن جنادة

18ـ زیدبن شراحیل

19ـ جریربن عبدالله

20ـ انس

21ـ حذیفة بن اسید انصارى

22ـ زید بن ارقم

23ـ عبدالرحمن بن یعمر

24ـ عمرو بن الحمق

25ـ عمربن شرحبیل

26ـ ناجیة بن عمر

27ـ جابربن سمرة

28ـ مالک بن الحویرث

29ـ ابوذؤ یب الشاعر

30ـ عبدالله بن ربیعة


منابع

 1ـ الکامل ، ج 2، ص 302: خرج رسول الله الى الحج لخمس بقین من ذى القعدة ، لا یذکر الناس الا الحج ، فلما کان بسرف امر الناس ان یحلوا بعمرة الا من ساق الهدى

2ـ الکامل ، ج 2، ص 302، ابن اثیر متن رسول خدا صلى الله علیه و آله را به این ترتیب نقل کرده است : ایهاالناس ! اسمعوا قولى فلعلى لا القاکم بعد عامى هذا بهذا الموقف ابدا، ایهاالناس ! ان دمائکم و اموالکم علیکم حرام کحرمة یومکم هذا و کل ربا موضوع لکم رؤ وس اموالکم ، و ان ربا العباس بن عبدالمطلب موضع کله ، و کل دم فى الجاهلیة موضوع ...

ایها الناس ! ان الشیطان قد یئس ان یعبد باءرضکم هذه ابدا ولکنه یطاع فى ما سوى ذلک ...

3ـ المناقب ، فصل چهاردهم ص 80

4ـ مائده : آیه 3

5ـ  نجم : 3 - 5

6ـ  مقتل الحسین ، ج 1، ص 48